2777
2789
عنوان

دعا کنید برام از این خونه پاشیم

| مشاهده متن کامل بحث + 420 بازدید | 47 پست

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

بعد رفتم خونه بابام بابام برام وكيل گرفت داشتم طلاق ميگرفتم  كه اومد گفت اشتي كنيم مامان باباش ...

میفهممت کاملا باز خوبه رفتین از اونجا 

رازي بين من و پروردگارم هست من قلبم را به او سپردم ...
همشون همینن اما تا تو خونه خودت نرفتی اونجا مفتی نشستی بشین باهاشون سرد شو

سردم با همشون حتی نمیرم پایین 

که باعث میشه همسرمو پر کنن هر روز دعوا 

رازي بين من و پروردگارم هست من قلبم را به او سپردم ...
بعد شوهرم چند بار اومد منم گفتم خونمونو عوض كنيم قبول كرد الان سه خيابون انورترشونيم خيلي راحتم

خوش به حالت عزیزم ایشالا همیشه خوب باشین 

رازي بين من و پروردگارم هست من قلبم را به او سپردم ...

اونهایی رو که خیلی ناراحت کننده نیست رو ندید بگیرید ، چیزهایی که خیلی اذیتتون میکنه با همسرتون درمیون بزارید و مستقیم بگید بدون عصبانیت و پرخاش و یه مقدار حالتهای خاص زنانه که خودتون میدونید .

اصلا از همسرتون نخواهید دیگه نرو اونجا ، نگو ، نپرس ، به هیچ عنوان ، برعکس تا اومدن خونه بگید پایین رفتی؟ سر زدی به مامان تینا؟ میخوای برو ببین چیزی لازم ندارن؟ این دیوار محکمی که جلوش کشیدید با مخالفتتون بردارید ، بزارید خودشون متوجه بشن ، 

دخالت های خانواده ی همسرتون مثلا چه مدلیه؟

سلام😊 
دقیقا آخ گفتی هرشب دعوا

هي پرش ميكردن بعد بدبختي خونه بابام اينا روبه روي خونه ايناس مام زيرزمين پدر شوهرم بوديم 

هرروز حرف هر روز دعوا بحث 

مامانت منو ديد سلام نداد مامانشم ده تا ميزاشت روش بهش جو ميداد

اونهایی رو که خیلی ناراحت کننده نیست رو ندید بگیرید ، چیزهایی که خیلی اذیتتون میکنه با همسرتون درمیو ...

از صبح که پا میشن هی کار میریزن جلو همسرم اینجا برو این کارو بکن قبلا که من زیاد میرفتم با منم همین کارو میکردن از صبح تا شب پایین کارای مادرشوهر بکن هر جا بریم با اونا بریم هر ماری هر برنامه ای میریختن باید عملی میکردم اصلا برای خودمون و زندگیمون وقت نداشتیم کلافه شدم به خدا 

رازي بين من و پروردگارم هست من قلبم را به او سپردم ...
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792