خیلی بد رفتار کرد با مامانم
وسواس داره شوهرم
مامانم خداییش تو بیمارستان بعد زایماتم عذابی کشید ک یادم نمیره
دیسک کمر داره و تو بیمارستان خیلی اذیت شد ک همراه من بود بعد سزارینم
وقتی وارد خونه شد شوهرم هی با بی ادبی بهش تذکر میداد ک رعایت کنه
البته مادرم کثیف نیستا شوهرم در حد روانی بودن وسواسه
کلا هر چیز خیسی رو نجس میدونه
یهو دیدم مامانم داره گریه میکنه با شوهرم دعوام شد به مامانم گفتم بره خونه ش
عصری بابام اومد دنبالم و رفتم خونه شون
شوهرم از خداش بود برم چون بخاطر وسواسش نمیتونست تحمل کنه نوزاد رو با اینکه من واقعا رعایت میکنم
و اینکه خودش ک اصصصلا کمکم نمیکرد بخاطر وسواسش
از خداش بود ک برم