ادم از دنیا متنفر میشه ....وقتی بچمون دور از جونش یه سرماخوردگی ساده میگیره شب تا صبح بالا سرشیم....اونوقت این طفل معصوم ها هیچ کسیو ندارن دلسوزی کنن براشون 
وقتی درد دارن کسی مرحم نمیشه براشون
وقتی خسته ا ن باید کار کنن
حسرت یه لباس نو به دلشون میمونه 
حسرت یه غذا گرم حسرت یه نوازش حسر حسرت حسرت حسرت
حسرت یه بغل پر مهر مادر 
شب اگر بی قرار بشن کی مغلشون میکنه 
شبا از خواب بچه من چند بار بیدار میشه میگه اب بیار هر دفعه اب میارم براش باید بغلش کنم تا دوبار ه بخوابه ....این  بچه ها رو کی بغل مکینه