الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
چون دو روز قبلش بیبی زده بودم و منفی بود باورم نمیشد بیبیم مثبت شده. برا همین ساعت ۸صبح بدو بدو رفتم آزمایشگاه و ۲ساعت تمام منتظر موندم تا جوابش بیاد. وقتی خانمه گفت مثبته زنگ زدم شوهرم کلی گریه کردم. ماه اول اقدامم بود ولی از بس بهم گفته بودن ۷،۸ماه درگیری تا باردار بشی بسیار ناامید و ترسیده بودم
سرکار بی بی زدم. نیشم الکی باز بود. همش منتظر بودم عصر شه به شوهرم بگم😊 یادش بخیر
روزی دختری خواهم داشت شبیه خودم باچشمهایی درشت که همه ی دنیا را زیبا میبیند عاشقانه زندگی میکند، تنفر برایش بی معناست، مهربانی را یادش میدهم، اعتماد راهم...یادش میدهم همه دنیایش را با مادرش قسمت کند، حتی خطاهایش را،آن وقت هیچ وقت تنها نمی ماند ...نمیگویم دخترم بترس ازمردها می گویم بترس ازگرگها، مردهاکه گرگ نیستند، پدرت فرشته ای است که روزی خدا او را فرستاد و روح تنهای مرا لمس کرد و نگذاشت ، تنهابمانم....روزی دختری خواهم داشت شبیه خودم اما بسیار قوی تر، بسیار بخشنده تر، بسیار مهربان تر و بسیار صبور تر...
واسه اولین بار اقدام کرده بودیم. اصلا فکرش رو نمیکردم به این سرعت باردار بشم. خوشحال شدم با نگرانی زیاد چون پایانامه ام مونده بود و باید دفاع میکردم. 18 رو قبل زایمانم دفاع کردم. همچی ختم به خیر شد و چون ویار نداشتم راحت بودم.