2777
2789
عنوان

دوستان عزیز بعد چند. روز از زایمانتون براتون مهمون اومد ؟؟؟؟؟

| مشاهده متن کامل بحث + 964 بازدید | 48 پست
از همون روز اول اه اه بدم میاد حالم بببببد بعد هی میان دیدنت خیلی بده مامانم و خواهرمم بودن بعضی وقت ...

دنبال حرفی هستم ک به شوهرم بگم ب مامانش بگه مهمون دعوت نکنه

سنگ اگر کاسه ی زرین شکند  ‌‌    ارزش سنگ نیافزاید و زر کم نشود

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

تا مرخص شدم قوم شوهر حمله کردن خونمون هزارتا بچه هم اورده بودن داشتم روانی میشدم خودشونم قلیون درست ...

وای خدا قلیون چرا اخه بفکر شما هیچی اون بچه گناه داره

سنگ اگر کاسه ی زرین شکند  ‌‌    ارزش سنگ نیافزاید و زر کم نشود
اخه مشکل منم همینه الان خودش ک زده ب پا درد دخترشم میگه تو. با ما راحت نیستی نمیایم پیشت  اما ...

ای وای توام منی که😂بخدا میگن میترسم راحت نباشه 

یه شوهرم میگن

یا میگن رومون نمیشه

حالا پسفردا بخاطر نوه اویزون اینجان

عیب نداره ولی منک نمیرم تا بچم بزرگ شه 

خداشکرت ک تو خدای بعید هایی 😍
دنبال حرفی هستم ک به شوهرم بگم ب مامانش بگه مهمون دعوت نکنه

من خودم به مادر شوهرم گفتم بی زحمت هروقت میرم واسه زایمان به کسی نگین تا حالم یکم بهتر بشه بعد بیان دیدنم

خدا جونم ممنون واسه همه چی‌...
ای وای چقدر نفهممممممممم چقدر بی شعورررررررررر چقدر چی بگممممممممم    واقعا متاسم براشون

هر چی بگی کم گفتی من سزارین شده بودم بچه بود که روم رژه میرفت هر چی میگفتم خسته ام دود قلیون بچه رو اذیت میکنه انگار داشتم تو گوش خر یاسین میگفتم

وای خدا قلیون چرا اخه بفکر شما هیچی اون بچه گناه داره

اصلا این چیزا حالیشون نبود مادر شوهرم بیمارستان پیشم نمیومد میگفت پاهام درد میکنه ولی خونمون که طبقه دوم بدون اسانسور بود به خاطر شکمش و قلیون همه رو جمع میکرد هر روز میومد اینجا پاهاش درد نمیکرد

منکه خونه مامانم بودم 

بعد مامانم به همه خاله هام و مادربزرگم از شب قبل زایمان گفته بود بیان

خونشون اخه دو‌تا شهرن

کلا از لحظه اول همه بودن وااای اینقد از دست مامانم حرص میخوردم


گر نگهدار‌ من آنست که میدانم،شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد.
هر چی بگی کم گفتی من سزارین شده بودم بچه بود که روم رژه میرفت هر چی میگفتم خسته ام دود قلیون بچه رو ...

من بودم همون موقع مثل سگ مینداختمشون بیرون یا پامیشدم یه آژانس میگرفتم بچه رم برمیداشتم میرفتم خونه بابام.بگو آخه گوساله های زبون نفهم مگه تو زائو خونه اینهمه جمع میشن.وای سرم درد گرفت

  
تا مرخص شدم قوم شوهر حمله کردن خونمون هزارتا بچه هم اورده بودن داشتم روانی میشدم خودشونم قلیون درست ...

قلیون😐😐😐😐😐😐

از سردی هوا فقط زود به زود جیش آوردنش واسه ماست.
من بودم همون موقع مثل سگ مینداختمشون بیرون یا پامیشدم یه آژانس میگرفتم بچه رم برمیداشتم میرفتم خونه ...

واقعا نمیتونستم خونه مامانم برم به بیمارستان دور بود منم روزی دوبار باید امپول میزدم سزارین شده بودم اینا هم عشق و حالی کردن کل قابلمه هامو خط خطی کردن بعدم طلب کار که خونت چقدر کثیفه 😑

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز