حالا اين منحني چيه و اساسا بيورتيم از كجا اومده؟
تاریخ کشف این پدیده علمی به سال های ۱۸۹۷ تا ۱۹۱۲ میلادی باز می گردد . در آن زمان دکتر هرمان سوبودا, استاد روانشناس دانشگاه وین (اتریش ) در تحقیقات خود متوجه شد که حالت جسمی و احساسی بیماران او به صورت چرخه ای است . وی با ثبت دوره های بیماری و سکته قلبی و توهمات بیماران خود, متوجه شد که چرخه یا سیکل تکرار اوج و نزول انرژی فیزیکی و جسمی افراد هر ۲۳ روز یکبار تکرار می شود و چرخه شارژ و دشارژ انرژی احساسی افراد, هر ۲۸ روز یکبار تکرار می شود.
همزمان با او و بدون اطلاع وی, در برلین هم دکتر ویلهلم فلیس , پزشک و دوست نزدیک روانشناس بزرگ زیگموند فروید, این چرخه های ۲۳ و ۲۸ روزه را با فروید در میان گذاشت که ضمن تایید, نظریه وی روی افراد مختلفی آزمایش شد . بعد از آنها فردی به نام پروفسور آلفرد تلتچه که استاد علوم مهندسی بود, متوجه شد که قدرت استدلال و توانایی ذهنی شاگردانش همیشه یکسان نیست و از یک سیکل ۳۳ روزه تبعیت می کند. این دوره ها نه تنها در مورد شاگردان ضعیف و متوسط اتفاق می افتاد بلکه در مورد دانشجویان قوی و مستعد هم همین اتفاق رخ می دهد و هوش و هوشیاری آنها نیز یک الگوی ریتمیک ۳۳ روزه را دنبال می کرد . به عبارت دیگر, قابلیت افراد برای جذب و تفسیر ایده های جدید و توانمندی های ذهنی آنها, در یک سیکل ۳۳ روزه تکرار می شود. بعد از کشف این پدیده در جسم و روح و ذهن انسان, تحقیقات زیادی در آلمان, ژاپن و ایالات متحده صورت گرفته که نتایج آن در مقالات علمی متعددی درج و اثبات شده است.