با این حال خراب باید برم نهار بپزم

دقیقا. یعنی دوست دارم فقط یه ساعت حالم عادی باشه

افرین اینم همینجوریه اصلا حسی نسبت بهش نداره. یعنی طوری رفتار میکنه که انگار من التماسش کردم واسه بچه و اونم مجبوری قبول کرده.در صورتیکه من اصلا بحث بچه رو نمیکردم حتی. اوکی عزیزم

کار خوبی کرده.منم خیلی وقتا به حرفاش اهمیت نمیدم وقتی غر میزنه اما خب چون حال خودم خیلی بده دیگه اعصابم بهم میریزه. مثلا من رفتم نزدیک دستشویی که بالا بیارم اون داره سر یه قاشق با من بحث میکنه.که این قاشق باید تو کشوی کابینت باشه نه تو جاقاشقی.

من انجام میدم ظرف میشورم غذا هم میپزم نه هر روز ولی بیشتر روزا.ولی خب دیگه نمیرسم وقتی که غذا درست میکنم همون لحظه برم ظرف بشورم، میزارم یه مقدار حالم بهتر شه چند ساعت بگذره عصرش بشورم ولی شوهرم میره پای ظرفها با غر زیاد و بحث همون لحظه میشوره.

نه متاسفانه. هیچ کمکی ندارم از طرف فامیل .واقعا بارداری بدی دارم.از بیرون هم کمک بگیرم توان مالی میخواد که ندارم. دقیقا خداییش مادر بودن سخته.

ای وای چه برعکس شده. خدارو شکر خونه مامان و مادرشوهرت هست عزیزم. ایشالا که شوهرت مثل سابق میشه

دقیقا الان مطابق حرفهای شماست بدون هیچ حسی. انگار من بچه رو از خونه بابام اوردم.تازه میگه زندگی واسم نزاشتی داشتم زندگی عادیمو میکردم میگم حال خراب و تهوع و بعدا زایمان و دردش رو من باید بکشم بعد تو ناراضی شدی الان. ایشالا که اینطور باشه عزیزم مرسی

مرسی عزیزم مادرشوهرم فوت کرده مادر خودمم هم مریضه یعنی کمکی از فامیل ندارم کلا. اونم هست تاثیر داره واقعا

احتمالا سوپر من بوده. من اصلا دختر لوسی نیستم یعنی صبر و تحملم خیلییی بالاست حتی خود شوهرم  و خونوادم بارها اعتراف کردن که خیلی صبوری و اهل غر زدن نیستی. حالا برعکس من که غر نمیزنم شوهرم بدجوری غر میزنه یعنی جای زن و مردمون عوض شده.یعنی تو اوج حال خرابی هم حفظ ظاهر میکنم میگم جو خونه خراب نشه. ایراد نمیگیرم . ولی دقیقا شوهرم برعکس منه. همش اظهار ناراحتی نارضایتی ناامیدی و یاس کامل. کلا مدلش اینه.

اینم فکر خوبیه.مرسیی

حالتو درک میکنم عزیزم.من بیشتر از بیست دقیقه سرپا باشم تهوعم خیلی بدتر میشه و ضعف شدید میکنم به دکتر هم گفتم گفتش که بیشتر دراز بکش و استراحت کن. ایشالا که خدا سلامتی و طول عمر به شوهر و مادرت بده. واقعا شوهر بادرک داشتن نعمتیه. متاسفانه مادر من مریضه نمیتونه بیاد واسه کمک. فقط این روزا به قول شما بگذره و دیگه برنگرده

عزیزم پدر شوهر و مادرشوهرم فوت کردن برادرشوهرا هم ازدواج کردن و خواهرشوهرا هم باهم.