آخه میدونی قبلا عقد خواهرم که بود بله رو اول نگفت مرده پیر بود عصبی بود اون دعوا میکرد با خواهرم
ماهم همه عقدامون اون محضر رفته بودیم همه دفعه اول جواب میدادن😂
دقیقا همسرم روز آزمایش رفته بود وقت گرفته بود از جای دیگه اصلا همه چی قاطی پاتی بود مامانم راضی نبود آماده نمیشد خودم لباس نداشتم
اون وسطم خواهرم زنگ زد گفت باید آینه شعمدون میگفتیم نگفتیم من زنگ زدم به همسرم یکم ناراحت شد
دیرم رسیدیم محضر 
انقد رو اعصاب بود که هیچ به چیزی فکر نکرده بودم😐