من اصلا وقتمو صرف مسواک و آرایش و اینا نمیکردم بلکه حتی شاید مسواک هم نزنم احتمالا تا صبح تو نی نی سایت تاپیک بزنم که الان میمیرم چیکار کنم😂😂😂
بصورت احمقانه ای بعد از تایپ متوجه شدم دارم گریه میکنم!!!
فقط گریه پیکنم
تو سریال دندون طلا
میگف کاش اخرت نباشه
چون چوب دو سر سوخته ماییم😑
اولا خدا نکنه این چه حرفیه دوما تا همین دیروز مامان بابام می هپاستن طلاق بگرن و منم درگیر شده بودم افسرده شده بودمو و مثل شما تا دم مرگ رفتم حالا همه این مشکلات به درک که هروزتو خونمون دعوا بود این وسطم درگیر یه عشق یه طرفه شده بودمو ازاونجا هم یکم داغون بودم و از طرفی مشکلات خانوادیگیم منو داشتن نابود می کردن
تمام چيزايى رو ك دوست دارم سرنگون ميكنم تمام لباسا رو ميسوزونم ظرفارو ميشكنم طلا رو ميريزم فاضلاب مبل و صندلى رو تيغ ميكشم اب ميريزم تو تمام وسيله برقيا و بعيد نيست شوهرمم ب قتل برسونم همه اينا واسه خاطر زن دومه😂😂😂
خیلی سخته منم کلی غصه میخورم
البته برای مادرم
پدرم ک برا بچه اشون اشک میریزن
بچه های خودم ک متوجه نیستن... همسرم هم ک براش عادی میشه شاید
برا اینده بچه هام ک هرکس ی چی میگه بهشون دلم میسوزه
تمام
خانه و زندگی و پول هم شاید بشه برای زن تنهایی ک میشه زن شوهرم
یا برای شادی دوستان شوهرم و دور همی اونها
واقعا عجیب خواهد شد
زندگی پس از مرگ من
گذشته از شوخى حتما سم ميدادم شوهرم بخوره بميره اينجورى دلم اروم ميگرفت
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
