بچه یه مدتی میشه که اعتمادمو نسبت به شوهرم(هنوز عقدیم)هرچی فکر میکنمم نمیدونم چرا اصن نمیفهمم چرا اینجوری شدم(میتونین تاپیکای قبلمو بخونین)الان داره کل استخونام میلرزه دارم میمیرم یه هفتس زندگی برای دوتامون زهر کردم بهم میگه اگ اینجوری میخوای باشی باهات زندگی نمیکنم یک ماهه دیگم عروسیمونه،نمیزاره هم برم مشاوره خودشم نمیاد😔😔😔دارم میمرم چیکار کنم بنظرتون من چم شده؟😔
(مثلا الان بهش زنگ زدم جواب نداد قط ک شد پیام داد چته؟گفتم پ وقتی گوشی دستته چرا جواب نمیدی،بعد پنج دقیقه خودش زنگ زدم گفتم کجایی .با من من گفت نزدیک خونم درصورتی ک پنجشنبه ها ساعت ۱۲تعطیل میکنه منم جرات نداشتم بپرسم چطو ایقد دیر رفتی خونه گفتم الان دعوا میشع باز،حالا ک قطع کرده فکرم درگیر میگم نکنه دروغ میگه(ی قسمتی از بی اعتمادیمم مربوط میشه به رفیقش ک زن باز و دروغ گویه))،خیلی حالم بده داره زندگیم خراب میشه نمیدونم چمه😔😔