وقتی همسرم میاد خونه میرم استقبالش سلام میدم گاهی میبوسمش
گاهی حتی جواب سلامم هم نمیده تا میرسه میره سراغ بچه و منو قراموش میکنه حتی
من خیلی دوسش دارم و اینو همه میدونن گاهی بهم میگن ک چطور اینقدر دوسش دارم
سعی میکنم آروم و خوب باشم ب خودم برسم خونم و زندگیم مرتب باشه
آدم گرمی هستم و زیاد صحبت میکنم و ابراز علاقه
از خیلی علاقه ها و خرجام میزنم بخاطرش
سعی میکنم دلخورم بودم ملایم و خوب بگم
ولی امشب حرف میزدم باهاش گفتم گاهی حس میکنم دوسم نداری گفت چرا همیشه دوست دارم
گفتم پس چرا اینطوری حس نمیکنم عشقم گفت راس میگی یوقتایی البته بیشتر وقتا دوست ندارم گفتم چرا گفت چون اذیتم میکنی
چون خیلی نقاط منفی داری ک خوبیاتو نشون نمیده دیگه
در صورتی ک من بخاطرش حتی گاهی واقعا زبون ب دهنم میگیرم ک دلخور نشه از انتقادم
تعجب کردم.از حسش نسبت ب خودم
هفت ساله با نامزدی و اینا باهمیم
اما اولین بار بود ک اینطور گفت
حس میکنم چند وقته خوشحال نیست
در ضمن من با رفیق بازی بیش از حدشون بیشتر از دوبار در ماه با دوستاشون بودن.شب بیرون موندن.یا گوشی زیاد دست گرفتنشون.مخالفم و انتقاداتم بیشتر دور و بر این حرفاست
شما نظری دارید؟منون میشم اگر میتونید راهنماییم کنید.چ میشه کرد!