من نهایت تا کلاس دوم مامانم باهام سرو کله زد
ادم مسئولیت پذیری بودم از سوم از مدرسه میومدم گاهی لباس در نیورده مشقامو می نوشتم خودم به خودم دیکته میگفت نمره میدادم و امضا میکردم
تا موقع دانشگاه هم همین روال بود
فقط تنها چیزی که حساس بودم و باید رعایت میشد سکوت واسه درس و خواب بود وگرنه به کمک کسی احتیاج نداشتم