کاش شوهر منم معتاد بود کاش دست بزن داشت کاش .. ....ولی قلبمو آتیش نمیزد
دقیقا مشکلم همبنه غروب رفت بیرون بهم پیام داد میگه من دوستت دارم دلم میخواد بمیرم که دیگه حالت رو نبینم اینطوری خودش میگه این مواد هم منو خسته کرد هم باعث همه از من بدشون بیاد ولی نمیتونم تو خودت رو نجات بده من ارزشش رو ندارم بخدا هرکی ببینش اصلا باورش نمیشه مصرف میکنه
شما بهم بگین چکار کنم ؟پدر شوهرم میگه جدا شو نمیخوام ابروی پدرم بره جلو ودربزرگ و مادربزرگم شوهرمو زندگیمو دوست دارم ولی بگذره رسوا میشه خب همه میفهمن چکار میکنه گیج گیجم نمیدونم چکار کنم
دقیقا میفهمم چی میگی چون تجربه داشتم. واقعا هم راست میگن هم دوست داشتنشون هم اینک خودشونم میدونن تو چشم دیگ بی ارزش میشن ولی واقعا اراده فولادی میخواد ترک کردن..اعتیاد واقعا خانمان سوزه نمیدونی چه زندگی داشتیم چه ابهتی داشت پدرم ولی... اگ فقط مشکلش اعتیاده با یه مشاور صحبت کن ک چجوری بتونی شوهرتو تو ترک کمک کنی
بچه داری؟؟
برو پیش روانپزشک قرص ارابخش بهش،بده بهتر میشه .مهمون دعوت کن دورشو شلوغ کن تا این چیزا یادش بره.ببرش مسافرت شاید بهتر شد شاید رفیقاش میشینن زیر پاش
ارامبخش میخوره با قرص ب ۲ ولی دوباره رفت سمتش ده روز بودیم مسافرت اومدیم همش این یک ماهی بودیم جنگل و دریا و فلان اومدیم صبحش رفت سرکار رفیقش رو جلو محل کارش دید دوستش بلند باهاش احوال پرسی کرد و گفت پیدات نیست دوباره بدبختیم شروع شد بخدا همه حسرت زندگیمونو میخورن انقد ادم بود که بعد عروسیمون پیگیر بود باهم بودیم تو مسافرت میگفتن اره فلانی گفته اینا طلاق گرفتن حیف که گند زد به همه چی
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
