2777
2789

وااای بچه ها امروز ابروم جلو مامانم رفت دیگ نمیدونم چجوری برم خونشون.🙈

صب مامانم گفت وای رویا چقدر موهات کثیفه پاشو برو حموم گفتم ول کن تورخدا بعدا میرم خونه خودم! گفت چ فرقی داره اینجا با اونجا ؟گفتم امروز رفتم فردا هم مجبورم برم دیگ تو یه هفته چنبار برم حموم؟؟؟بعددیدم یجوری داره نگام میکنه که یعنی خجالت بکش..

بهش گفتم واااا مامان چی گفتم مگ؟ گفت یکم فکر کن ب حرفت دیگ حرمت پدر مادرها ازبین رفته...

یکم فکر کردم با خودم ی دل سیر شوهرمو فحش دادم خیلی خجالت میکشم تصمیم دارم تا دو سه هفته اونورا افتابی نشم😢😯

خب من در یک  هفته  ۷ بار میرم حموم  ولی چقد پر ضد و نقیض 

خب امروز رفته  بودی چرا موهات کثیف بود پس؟

« Made in pain 💔» به دَشتـی رسیدی بلندتر بخند! بلندتر بخند یادِ خونه بیـوفتُم ..:)                                                           هر هویتی رو رها کردم.‌ هر احساسی رو از بین بردم. هر خاطره‌ای رو‌ دفن کردم و هر آرزویی رو نادیده گرفتم. به نظر میرسه بی‌نقص‌ترین فرصت برای زندگی‌کردنه. بدون زنجیر.                  مردمان شهر برای آزادی تابوت ساختندو برای عشق مرز، غافل از اینکه نه آزادی در تابوت جا میگیرد، نه عشق مرز میشناسد.-ارنستو چگوارا      لینک تاپیک اهدای عضو من کلیک کنید. ❤️

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

در دوران جاهلیت ، با یکی از همکارها بد بودم ، رفتم رو کامپیوتر اصلی شرکت ، یه سری چیزها را پاک کردم و گذاشتم گردن اون ...مدیرمون همون روز فهمید کار من بوده ولی به روم نیاورد تا 6 ماه بعدش که گفت دیگه نکن این کارها رو ...

منم با شرمندگی زدم بیرون و یخ کرد بدنم:(

بعدها به خودم خندیدم خیلی ...چقدر افتضاح بود کارم

خخخخخخ زیادم ضایع نبود منم به مامانم از این حرفا زیاد زدم ولی ی بار بابامم بود منم داشتم تو اشپزخونه درمورد این که حموم خونمون خراب شد از بس رفتیم حموم و اینا یهو یادم افتاد بابام اون طرف پذیرایی نشسته مردم از خجالت همون جا زدم توی  سرم 😣😣😭🤭

خانوم هستم از اسم  رسول خوشم میاد 😊

وای من یه سوتی در حد انفجار دادم.چند سال پیش رفته بودیم خونه خواهر شوهرم مهمونی سر سفره ناهار می‌خوردیم ومن چون زیاد غذا خورده بود دیگه جا نداشتم.همه نشسته بودیم.وغذا می‌خوردیم به شوهرم گفتم بیا مال منو بخور.وای وای یعنی همه مردم از خنده بی خیال ومن از خجالت آب شدم چون حواسم نبود

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز