مادرشوهرم گفته نمیخاد منو ببینه🙄

دقیقا اینا هم همین طور بودن  یه بار زنگ زدن که با فامیل رفتیم پارک و بچه رو بیایم ببریم!!!  حتی یه تعارف نکردن که تو هم بیا!!  منم گفتم بچه تازه خوابیده!! گفت تا میایم کارهاشو بکن تا ببریمش تو راه بیدار می شه!!  گفتم هوا سرده سرما می خوره !!  نزاشتم ببره!! 

هفته ای یه بار میومدن می بردم بعد یه مدت حس می کردی که اصلا خودشون صاحب اختیار بچه می دونن!!

خوب نزار بچه شیر خوره رو ببرن!!  من یه بارش شوهرم زور شد ببره هر کاری کرد نزاشتم!!  بالاخره منم حقی دارم از این زندگی!! فقط بچه اون که نیست بچه منم هست!!!

ولی من کلا قبل یک سال و نیم اصلا بچه رو از خودم جدا نمی کردم!!  بچه دم به دقیقه شیر می خواد!!

گلم معاشرت که زوری نمیشه، وقتی تمایل ندارن شماهم عین خیالت نباشه. فقط به مادرت حرف همسرت رو بگو تا دیگه از این پیشنهادها به شوهرت نده . به زندگیت برس و تصور کن اونا یه کشور دور هستن و نمیبینیشون و به خودت و بچه و شوهرت برس. بخوای بابت رفتار غلط دیگران حرص بخوری یه روز به خودت میای میبینی عمرت گذشته و اعصاب و جوانیت سر یه سری مزخرفات بی ارزش هدر رفته

حتی بعد دعوا باز قصدم این نبود که نزارم نوه شون ببینن بعد این حرف که زد که زنت دیگه حق نداره پاشو بزاره اینجا و فقط بچتو بیار  خیلی بهم زور گفت!!!!  گفتم حالا که اینطوره نه من و نه بچه!!!  رفتارهای خودشونه که آدم به این کارها سوق می ده!!!

ببین عروس هم آدمه!!  خوب مثل آدم باهاش حرف بزنن اونم به خوبی رفتار می کنه!!!  من ۱۰ سال رفتارهاشون تحمل می کردم و دیگه الان صبرم لبریز شده!!! 

اشتباه هم از خودم بود چون می خواستم رابطه خراب نشه چیزی نمی گفتم و اونها فکر می کردن حق دارن هر رفتاری داشته باشن!!!! 

من پسرم اوایل بهونه می گرفت بهش گفتم که مامان اینا منو اذیتم کردم و ...  بعد بچه ام گفت خوب منم دیگه دوستشون ندارم!!!  خیلی جالبه از اون به بعد اصلا بهونشون نگرفت!!  باباش می خواست ببردش اونجا خود بچم جیغ می زد و نمی رفت!!

بگو گوشواره رو میخوان باید گوش روهم بخوان! بچم بدون من دیگه هیچ جا نمیره. بگو برات متاسفم که علنا دارن به من بی احترامی میکنن و منو نمیخوان ولی تو عین خیالت نیست و راحت میری و میای برات مهم نیست. از این به بعد بچه رو خواستن ببینن باید از منم دعوت کنن بیام خونشون. اگه منو نمیخوان پس بچمم نخوان

دیگه مثل قبل نیست با شوهرم گاهی اوقات یک ساعت میره و بعد میاد!! 

چند بار برادر شوهرم زنگ زد که بعدش بگه بیام بچه رو ببرم محلش ندادم دیگه چیزی نگفت!! 

از عصبی شدنش نترس  بزار یاد بگیره تو هم حقی داری!!  تو مادر بچه ای نه پرستارش که فقط پی پی بسوری و شیرش بدی!!!  تو در مورد رفت و امدهاش حق داری نظر بدی! 

نه ولی بزار به خاطر دیدن بچه هم که شده به تو احترام بزارن  بزار بفهمن بی احترامی به تو هزینه اش ندیدن نوه اشون هست!!!