2777
2789

خیلی دلم گرفته‌. دروغ چرا، همیشه در حال خوندن درس های اخلاقی و خودشناسی و ... بودم. اگه یه دوست غم داشته باشه وقتی باهام حرف می زنه احتمالا آخر صحبت به امیدواری و تشکرش از این که درکش کردم و دلداری اش دادم، ختم میشه‌.

اما الان خودم واقعا احتیاج دارم یه جا باشه فقط حرف بزنم و احساس آرامش کنم. خیلی احساس تنهایی می کنم. دوست دارم گریه کنم. کاش خدا یه دوست زمینی بود،می رفتم پیشش و ازش می خواستم بغلم کنه. فقط توی بغلش گریه می کردم. احساس تنهاییمی کنم‌ انگار هیچ دوست امنی کنارم ندارم که بتونم باهاش راحت حرف بزنم.


انقدر دوست دارم بدون ترس از این که ملامت بشم یا بعدا از حرفم علیهم سو استفاده بشه با یه دوست حرف بزنم. 

این چند وقت زندگیم با همسرم آروم تر شده، بعد مدت ها جنگ و کشمکش زن و شوهری، بالاخره یه کم ما هم عاقل شدیم و آروم شدیم و مهربون شدیم و عشق و علاقه مون ثبات پیدا کرده .اما من انگار دل خسته م. حال هیچ کاری تدارم. وقتی همسرم خونه ست دوست دارم نباشه. و راحت و تنها باشم. وقتی میره سر کار دوست دارم خونه باشه تا باهاش حرف بزنم. 

مدام احساس می کنم باید یه چیزی بخورم ،بعد که غذا می خورم مدام عذاب وجدان دارم. 

امروز خونه مادر شوهرم بودم. انقدر که غامیلای همسرم با هم دوستن و می‌گن و می خندن و خاطرات مشترک دارن، با من اون جوری نیستن، از این که می بینم چقد خودشونو قبول‌دارن و از خودشون مدام تعریف می کنن و هوای خودشونو دارن،دلم می گیرم. وقتی مدام با اونا هستم احساس می کنم زیبا نیستم،کافی نیستم. خودم رو می بینم که بر خلاف میلم مدام آشپزی یا کار ی می کنم تا به چشم بیام.

احساس می کنم مشکل از خودمه که باید اعتماد به نفس واقعیم رو تقویت کنم و به خودم متکی باشم نه تایید دیگران. اما این کار خیلی سخته.  


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

دوستی

shadi0023 | 2 دقیقه پیش
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز