پدر شوهر من اینجوری بود .مردک نفهم از چهارشنبه تا شنبه رو برنامه ریزی کرده بود بیاد بیفته خونه ما و منم جلوش بذارم و بردارم ....یه مدت تحمل کردم بعد به مادرشوهرم گفتم فلانی اینقدر نیاد خونه ما ..من ازش متنفرم..دیگه با یه مصیبتی نیومد و با من خدا رو شکر قهر کرد...😁😁