گفتم چه خبرش هست همش میاد اینجا؟ من بچه کوچیک دارم تو کار خودم موندم ...دیگه نمیتونم مهمون داری کنم . گفتم بهش بگید فلانی اصلا خوشش نمیاد تو بری خونش. بارها هم گفته و به زبون آورده . مادر شوهرمم هم کلام به کلام حرفای منو بهش گفته بود . اونم بهش برخورد و دیگه نیومد و البته قهر کرد که به درک ...
اگر کمک مادرشوهرم نبود نمیشد دک کنم .