من یکسال ازدواج کردم و دوسال عقد بودم.. خانواده شوهرم ی دوره خانوادگی پرجمعیت دارن که به جز سال اول عقد که اونم به اصرار خودشون و به اسم پاگشا بود دیگه توش شرکت نکردیم چون ن دوست داشتم باهاشون رفت وامد کنم ن شرایط پذیرایی از ی جمع 50شصت نفری دارم هم خونه کوچیک هم واقعا مالی بهم فشار میاد.. و امشب مادرشوهرم گفت این دفه میخایم بیایم خونه شما.. واقعا مادر انقد بی درک و نفهم.. زن ناحسابی تو که شرایط پسرت میدونی...
خانواده شوهرم از لحاظ مالی مشکلی ندارن خودشون و هیچ کمکی هم نمیکن.. هیچ کمکی هااااااا... بهش میگم من شرایطشو ندارم مادر.. میگه چهار تا کارگر بگیر هم اون شب هم فردا... ینی واقعا خودش نمیفهمه ما توانایی مالی اینکار نداریم
اینقد از این مدل دورهمی ها بدم میاد بابا شاید یکی نمیتونه اصلا میتونه دوس نداره وقتی هم شرکت نکنی تو دورهمی ها خودشون دیگه بدتر آدم میسوزه.چه مادرشوهرت بی فکره هاااا