خیلی ضایع بود
از فرداش تو اتوبوسی ک من بودم سوار نمیشدن 😶😶😶
ی بارم داشتم با راننده اتوبوس حرف میزدم
ی پسره با من پیاده شد و پشت سرم حرفایی ک ب راننده گفتمو بلند بلند میگفت و مسخره میکرد
برگشتم گفتم برو از اون بچه قشنگ اتوبوس(اون پسره ک زدمش)و رفیقاش بپرس چجوری پارش کردم
نکنه تو هم دلت کتک میخواد؟
کلا دیگه اون پسره رو هم ندیدم
کلا فازم کتک کاری بود😑😶دخترا رو هم میزدم
شماهم اخوند نماز جماعتو مسخره میکردین یا فقط ما خز بودیم
یا خیلی خودمو مغرور نشون میدادم تو راه مدرسه با دخترا یهو یه پسر بدنساز رد شد عظلاتش بیرون زده بود گفتم جوووووووون یهو معاونمون از پشت گفت جونت بی بلا دخترم 😅
یهبار رفتم سر صف برنامه اجرا کنم از خودم چه چیزا که درنیاوردم وای هنوزم بهش فکر میکنم خجالت میکشم
دعای روز پنجشنبه😂😂😂تازه برنامه ای هم نداشتم اصلا بااسترسم حرف میزدم😂
همه کارای بچه هارو من انجام دادم انقد که ماشالله سر به راه بودم
مال من سوتی نیست بیشتر ضایع شدنه داشتم از مدرسه بر میکشتم همینجور که رد میشدم برگ درختا رو میکندم و رد میشدم خیابونم شلوغغ دو تا پسر که رو موتور بودن رد شدن منم در حال برگ کندن و قدم زدن یه صدا گفتن بعععععععع من کلا از اون روز با درختا کاری ندارم
