تخته روبااب وتاید واسکاج شستم بعدش بادستمال خشکش کردم خیلی تمیز وبراق شد یه دفعه معاون اومد دید اعصابش خورد شد مثل گوزی منو ازکلاس انداخت بیرون
ی عروسک خیلی بزرگه میزدم ب کیفم بعد توی مدرسه مثل لاشیا راه میرفتم پاچه میگرفتم که مثلا خیلی شاخم
نوشتن اسم اول دوست پسرا با لاک غلط گیر رو شلوار یا کوله یا تک صندلیهامون ولی یه چند مورد از بچه های کلاسمون یادمه ک الان یادم میاد نمیونم بخندم یا گریه کنم دوستم با دوست پسرش دعواش شده بود میخواست با چرک خشک کن خودکشی کنه یا با تیغ رو دستشون از شدت عاشقی تیغ میزدن یا با دوست دخترای دوست پسرشون کتک کاری میکردن اوووووف
من سیبیل و اینا نداشتم . ولی روز اول دانشگاه یه شهر سنتی و نیمه مذهبی یه ماتوی آبی آسمانیییی وحشتناک تنگ پوشیدم با یه شلوار جین از بالا گشاد که دمپاش جمع میشد . کوله تا زیر با سن موهامم تازه مش کرده بودم . یعنی تو دانشگاه شدم گاو پیشونی سفید
دبیرستان هم یادش بخیر شلوار زیروتن میپوشیدیم آستین هارررو تا میزدیم حس میکردیم آخرت تیپ شدیم
