من از بس چایی میخوردم هر جا بساط چایی بود منم بودم...یه بار مامانم چایی فلفل به خوردم داد😂😉😉😉
خدایا.... دریافته ام کسی که می گوید " برایم دعا کن ...".. از روی عادت نمی گوید....! کم آورده است.... دخل و خرجش دیگر باهم نمی خواند... صبرش تمام شده است .... ولی دردهایش هنوز باقی مانده است....!!! مهربانم..!!کاش می دانستی چقدر دردناک است ،شنیدن جمله : "برایم دعا کن..." خدایا کمکش کن .. هنوز هم به معجزه کرامتت ایمان دارد.... یارب! هنگامی که ثروتم دادی، خوشبختی ام رانگیر. هنگامی که توانایی ام دادی، عقلم را نگیر. هنگامی که مقامم دادی، تواضعم رانگیر. انگاه که تواضعم دادی ، عزتم رانگیر....
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
من داداشم ۵ سالش بود یه کفتر داشت پاش شکسته بود مریضم بود منم ازش بدم میومد رفتم سرنگ رو پر اب کردم و با هوا زدم به کفتره همونجا یه لرزشی کرد و مرد خدا منو ببخشه هنوزم که یادش میوفتم سرم درد میگیره و ناراحت میشم
گفتمش دوستت دارم گفت محبت دارید ای به گورِ پدر آنکه ادب یادش داد:)
غذا ک مامانم درست میکرد میرفتم همرو روی گاز سوا میکردم میخوردم😥😂😂 بعد سره سفره مامانم میدید قاب ...
شکمو😂
خدایا.... دریافته ام کسی که می گوید " برایم دعا کن ...".. از روی عادت نمی گوید....! کم آورده است.... دخل و خرجش دیگر باهم نمی خواند... صبرش تمام شده است .... ولی دردهایش هنوز باقی مانده است....!!! مهربانم..!!کاش می دانستی چقدر دردناک است ،شنیدن جمله : "برایم دعا کن..." خدایا کمکش کن .. هنوز هم به معجزه کرامتت ایمان دارد.... یارب! هنگامی که ثروتم دادی، خوشبختی ام رانگیر. هنگامی که توانایی ام دادی، عقلم را نگیر. هنگامی که مقامم دادی، تواضعم رانگیر. انگاه که تواضعم دادی ، عزتم رانگیر....
بچه بودم تازه نوشتن یاد گرفته بودم پسرخالم ۴ سال ازم بزرگتره گفت بیا بهت یاد بدم بنویس دوست دارم آقا اون نوشت منم از روش نوشتم بهش دادم نگاه کنه داداشم اومد دید فک کرد چ خبر یکی خوابوند در گوش من یدونم در گوش پسر خالم
من یه بار ۷سالم بود دختر خالم که بزرگتر از من بود دوست پسر داشت که همسایه مابود،،حال دوستشو ازم پرسید منم ج دادم،،،مامانم دید،،اینقدرررررررر منو زد که نگم،،ابروم شکست،،،با سیخ کباب اینقدر زد که کل بدنم سیاه بود،،خیییلی بد جور کتک خوردم