دیروز همسرم رفت کربلا با پدرم
بعد راهی کردن و سوار شدنش به اتوبوس مادرشوهرم تحویلم نگرفت که کجا میخوای بمونی گفت من میرم پسرمو از مدرسه بردارم توام زودتر برو خونه 😏من طبقه پایینم منم با مادرم رفتم خونه اونا
عصری هم رفتم خونه پسرشو فرستاد نقاشی کشیدم یه نگفت شام بیا بالا تنهایی نُه ماهه عروسی کردم.
پسرش گفت بعد شام میایم میخوابیم خونه شما 😏منم زنگ زدم مامانم گفتم بیا دنبالم رفتم شاممو خوردم خوابیدم الانم برادر شوهرم زنگ زده میگه کفتراتون گشنه ان 😏
کار خوبی کردم رفتم خونه مامانم؟.....