2777
2789

من پارت ۲۵ بودم😐

یکی اخرشو بگه

من باید قوی باشم ، مثل پرنده ای که باید پرواز کند ، مثل بارانی که باید ببارد ، مثل خورشیدی که باید بتابد ، مثل چشمه ای که باید بجوشد ، من باید قوی باشم و این باید یعنی انتخاب دیگری به جز قوی بودن و ادامه دادن ندارم🥺🥺🥺 امضای قبلی رو حیفم اومد پاک کنم🤭🤭👈👈👈صبور باش ... هم حکمت را میفهمی...هم قسمت را میچشی... هم معجره را میبینی....😊خاطره زایمان من😊

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

چراترکید!؟ خیلی قشنگ بود من امروز تابعدازظهردرگیرش بودم خیلی گریه کردم 

بگو چی شد تهش

من باید قوی باشم ، مثل پرنده ای که باید پرواز کند ، مثل بارانی که باید ببارد ، مثل خورشیدی که باید بتابد ، مثل چشمه ای که باید بجوشد ، من باید قوی باشم و این باید یعنی انتخاب دیگری به جز قوی بودن و ادامه دادن ندارم🥺🥺🥺 امضای قبلی رو حیفم اومد پاک کنم🤭🤭👈👈👈صبور باش ... هم حکمت را میفهمی...هم قسمت را میچشی... هم معجره را میبینی....😊خاطره زایمان من😊
ندا با امیر ازدواج کرد  مرتضی با یکی نامزد کرد اما نتونست ندا رو فراموش کنه وخودکشی کرد و مرد& ...

امیر کی بود؟

من باید قوی باشم ، مثل پرنده ای که باید پرواز کند ، مثل بارانی که باید ببارد ، مثل خورشیدی که باید بتابد ، مثل چشمه ای که باید بجوشد ، من باید قوی باشم و این باید یعنی انتخاب دیگری به جز قوی بودن و ادامه دادن ندارم🥺🥺🥺 امضای قبلی رو حیفم اومد پاک کنم🤭🤭👈👈👈صبور باش ... هم حکمت را میفهمی...هم قسمت را میچشی... هم معجره را میبینی....😊خاطره زایمان من😊
چجوری بگم. خیلی زیاده کلی ميگم  نداومرتضی جداشدن اونارفتن اصفهان بعدازدوتاخواستگارنداباامیرازد ...

اونهمه عاشق مرتضی بود چطور با خاستگار دوم ازدواج کرد؟!

من باید قوی باشم ، مثل پرنده ای که باید پرواز کند ، مثل بارانی که باید ببارد ، مثل خورشیدی که باید بتابد ، مثل چشمه ای که باید بجوشد ، من باید قوی باشم و این باید یعنی انتخاب دیگری به جز قوی بودن و ادامه دادن ندارم🥺🥺🥺 امضای قبلی رو حیفم اومد پاک کنم🤭🤭👈👈👈صبور باش ... هم حکمت را میفهمی...هم قسمت را میچشی... هم معجره را میبینی....😊خاطره زایمان من😊
امیر کی بود؟

یه خواستگار که اول ندا قبول نکرد و بعد از کلی اصرار تصمیم گرفت دوماه باهم نشون باشن که ببینن با هم میتونن یا نه ندا همه چیو برا امیر تعریف کرد از عشقش به مرتضی 

امیرم گفت من یه کاری میکنم فراموش کنی و خوشبختت میکنم و بعد از کلی اصرار باهم ازدواج کردن

اونهمه عاشق مرتضی بود چطور با خاستگار دوم ازدواج کرد؟!

مرتضی گوشیشو خاموش کرده بود بعدکلی ج اس داده و گفت برودنبال زندگیت چون بابای ندا تهدیدش کرده بوده

کلی افسرده شده و هزار تابدبختی کشیده ب امیرم گفته یکیومیخواسته اونم چون دوستش داشته قبول کرده 

توام خوبی کی به کیه!
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792