اخه مرتضی رفت که رفت خطشو خاموش کرده بود و هیچ خبری ازش نبود یه بار اتفاقی خطشو روشن کرده ندا زنگ زد و جواب نداد ندا سریع اس قرستاد براش که جواب بده و اونا اونم گفته بود برو پی زندگیت ندا خانوم بعد از یه سال تو ختمه خواهره نامادریش دیدتش که اونجا مرتضی بهش گفت ابجی