خیلی از مشکلات زندگی و زناشویی آدما مشکلش از خود زنه...چون بلد نیستن منطقی با مرد از اول ازدواج رفتار کنن...بلد نیستن وابسته نشن و مردا رو دنبال خودشون بک شن...همه ی وجود شونو میذارن برا شوهرشون ..این اشتباه محضه...باید منطقی تر رفتار کرد...
مرد ای انگلیسی یه زن دارن یه معشوقه
زنشونا بیشتر دوسدارن
مردای فرانسوی یه معشوقه دارن یه زن
معشوقشونا بیشتر دوس دارن
مرد ای ایرانی یه زن دارن
شیشتا صیغه ای
دوازده تا معشوقه
آخر شم ننشونا بیشتر دوس دارن
البته شوهر خودم شاملشون نمیشه
عزیزم این رفتار شوهرت به خاطر فرافکنی بچه دار نشدنش هست....
هیچی مثل زبان اروم و ارامش زنانه، مردان را اروم نمیکنه...
تاپیک های قبلیت را خوندم هر چند تودار هستی و همه چی را نمیگی .
اینکه وقتی دعواتون میشه به خانواده ش در میون بذاری ، وحشتناکه...
سیاست کمی داری...
خواستی تاپیک تجربیات گرانقدر من را بخون...
اولین صفحه مربوط به روزایی هست که بد بودم.بعدش یاد گرفتم چطور باید زنانگی هام را رشد بدم...
منم شوهرم خیلی اهل احساسات نبود .شش ماه از اشنایی مون میگذشت و حتی اسمم را صدا نمیزد! یه بار نگفت فلانی جان خوبی؟ فقط در حد دوست اجتماعی تو گروه کوهنوردی بودیم. با اینکه خودش گفته بود میخواد اشنا بشیم و بریم بیرون و....
خلاصه رفتارهام اونقدر خوب و با سیاست بود ، که این پسر گوش تلخ ، الان یه چیزایی میگه بهم تا عمق وجودم ذوق میکنم...
شما هم شاید باید روی ارامشت و زنانگی هات کار کنی.نمیدونم دقیقا اخلاقات چجوریه....
ما هم به شوهرت دسترسی نداریم که بهش بگیم رفتارش باید باهات چطور باشه.ولی تو تغییر کنی اون ادم هم خیلی رفتارهاش تغییر میکنه .تو همین نی نی سایت خیلی ها برام نوشتن تو خصوصی که چقدر زندگی شون خوب شده...
بله شوهر من ازاول خیلی عشق وعلاقه شو نشون داد و جوونی کرد برای مثل یک شوهر همسن وسال بود وکلا مثل همه کسهایی که ازدواج می کنن براش تازه بودم وبا وجود یازده سال ازم بزرگتره ولی خوب بود تازگی روش باز شده بمن کلا خیلی رمانتیک واحساساتیه و توحرفها وبحث ها میگفت خودت نخواستی خیلی خلاصه گفتم
