2777
2789

واسه کارش رفته بود تهران موقع رفتن که تا رسید اونجا بهم خبر نداد که رسیده تا بهش گفتم گفت ببخشین و کار داشتم اینا اصن یادم رفت بهت بگم دوباره واسه برگشتن بهش گفتم خواستی راه بیفتی بهم خبر بده نداد 😐 صبیه که رسیده میگه من رسیدم 

حس میکنم نه خودم نه حرفام اصن واسش مهم نیستم 

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

اگر بقیه اخلاقاش خوبه سخت نگیر تیم عملیاتی نیستن که مدام لحظه به لحظه هماهنگ بشین .منم حوصله ندارم گزارش لحظه به لحظه بدم همچین انتظاری هم ندارم 

واقعیت این است که مابرای رنج کشیدن متولد شده ایم اما به دنبال لذت میگردیم.پس تنها راه ادامه دادن لذت بردن از رنج هاست 

باور میکنی اکثر مردا فراموش کارن،دیروز هوای شهرمون بارونی باحال بود به شوهرم گفتم عصرمیچسبه بریم بیرون گفت نه بابارعدوبرقه خطرناکه،بعد یه ساعت خودش میخواست وسایل لوله کشی خونه روبخره تنهایی رفت،زنگ زدم بهش گفتم خوبه که گفته بودم دوست دارم بریم بیرون تنهایی رفتی چرا،گفت پاک یادم رفت

ی بار  ک مث خودش بکنی میفهمه البته اگه واسش مهمه

ولی کلا خودم واسم مهم نیس این چیزا

خیلی پیش امده اینجا طلب دعا کردم و خیلی خیلی معجزه وار برام به رحمت خدا انجام شده.بازم التماس دعا گویتان هستم برام دعا کنید مادر و همسر صبوری باشم مادر وهمسر مهربونی باشم بتونم فرزندمو ب شایستگی تربیت کنم .مسائل رو به نحو احسنت یادش بدم.جوری باشم ک خدا بیامرزی برام باشه.این فقط ب همت خودم و دعای شما مقدوره اینکه دعا خیر بدرقه راحت باشه تو تقدیر و سرنوشتت بی مهابا تاثیر گذاره.🙇🙇🙇
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز