همین نیم ساعت پیش چند تا پیام دیدم که از واتساپ بود
اسمش فاطمه بود. تماس های شوهرمو دیدم یک ماهه که باهاش حرف زده
بچه ها این دفعه ی هزارمه تو گوشی شوهرم پیام میبینم. برای همشون هم قهر و دعوا داشتیم.
این دفعه اخری من خیلی طولش دادم و واقعا دیگه نتونستم هیچ جوره بهش اعتماد کنم.
تقریبا قبل محرم بود باهاش خوب حرف زدم و گفتم دیگه نمیخوام اینجوری ادامه بدم. چون همش میگفت شک داری و من عوض شدم و ببخشید
تا اخر گفتم من فراموش میکنم و این بار دیگه به گوشیتو خودت کار ندارم.
فرصت بهش دادم مثلا
الان میبینم باز پیام و تماس
شاید هم دارم زود قضاوت میکنم نمیدونم. ولی الان ارومم. انگار برام عادی شده. حالم بده ولی اشکم دیگه نمیاد. اصلا نمیدونم چمه ولش کن
فقط الان میخوام بگید الان بیدار شد باهاش چیجوری حرف بزنم.چی بگم بهش
بچه ها شوهرمن فوق العاده مرد خوبیه از همه نظر.
فقط این موردش درست بشو نیست. میدونم هم بجز تماس با دختر هیچ کاره دیگه ای نمیکنه. مطمئنم
حالا بگید چی بگم
فقط یک درصد احتمال میدم زود قضاوت کرده باشم.