2777
2789

بچه ها گ روه تل زدیم هم راحت تر باشیم وقیح و ... هم نباشه از همه ویس میگیریم تا مطمئن بشیم ک خانومن 

اگه دوس داشتین ایدی بدین ببرمتون

یه خواهشی فقط ازتون دارم                                                    تو این وضعیت جامعه معلوم نیس چند میلیون پدر هستن ک شرمنده خونوادشونن و بخاطر پول زندگیشون داره از هم میپاشه دیگه مثل قبل خونوادشون شاد و صمیمی نیست                        برای ظهور اقا ک واقعا نیاز داریم بهش ، برای ارامش دل همه پدر ها (مخصوصا بابای من ک تا ب امروز اینجوری  ندیده بودمش😔) برگشت شادی ب خونه ها با دلهای پاکتون صلوات بفرستین

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

یکی دوروز پیش دوتا گربه توحیاطمون روبرو هم بودن داشتن میو میو..نه ها..  جیغ میکشیدن و پنجه ب هم نشون میدادن.. منم یکی دوبار پیشت شون کردم و و سنگ انداختم دیدم ن ول کن نیستن عصبانی شدم دادزدم بسم الله چتونه ؟همونلحظه جفت شون نگام کردن و تو ی ثانیه هرکدوم ب طرفی دویدن   .

برای حاجتم یه صلوات میفرستید؟ممنونم شک ندارم که ب لطف خدای بزرگ بزودی زود ،یه خانم معلم میشم ان شا الله 

من یه بار هشت نه سالم میشد

خونه مادربزرگم خوابیده بودم کنار دیوار

از خواب بیدار شدم نمیدونم آب بخورم یا چی دیدم مامانمو زن همسایه نشستن کنارم دارن نگاهم میکنن و میخندن

وااااای دیوووه شدم ولی ازترس صدام درنمیومد

زیر لب یه بسم الله گفتم 

همبن که گفتم بسم الله پا گذاشتن به فرار، خداشاهده با چشمام دیدم از دیوار رد شدن

هیچی دیگه پاشدم لرزون رفتم پیش خاله م اون شبو بزور صبح کردم

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 

من که خاطره ندارم که اگه داشتم الان مرده بودم از ترس


ولی پسر داییم یه مدت یه جن کافر عاشقش شده بود.بعد زن و دخترش تعریف میکردن برامون که مثلا یهو پسر داییم نیگفته نترسید الان چیزای تو ویترین میریزه رو زمین و همون موقع میریخته(جن رو میدیده پسر داییم و اون میریخته)

بعد یه مدت رفتن پیش یکی دعا و قرآن داد بهسون بخونن دیگه جن مزاحمشون نشد

ولی جن تهدید میکرده پسر داییم که زنتو میکشم اگه کارایی که میگم نکنی

ما قبلا يك شهر ديگه بوديم اون خونهه شك ندارم ...داشت اخه نه فقط من خيليا متوجه شدن يادمه يكبار حموم بودم تو حموم يه شونه بود كه هميشه باهاش موهامو شونه ميزدم همراه با شامپو زدن بعد زدم شونه رو گذاشتم  رو سكوي جلوم و چشمامو بستم شامپوها رو بشورم وقتي باز كردم هر چي دنبالش گشتم نبود فكر كنيد اخه تو يه حموم گم ميشه؟بعد يهو از بالا افتاد تو سرم بچه تربودم الان يادم مياد سكته ميكنم

خدا هست و خدا هست و خدا هست.....🙏🏻💔
بچه ها گ روه تل زدیم هم راحت تر باشیم وقیح و ... هم نباشه از همه ویس میگیریم تا مطمئن بشیم ک خانومن& ...

عزيزم درخواست ميدم دوستي تو خصوصي أيدي ميدم منو ببر

خدا هست و خدا هست و خدا هست.....🙏🏻💔

خابیدم بیدار شدم دیدم ی نرخر بالاسرمه فکرکردم توهمه فرداش مامانم گفت خونتو عوض کن دسته بیل بالاسرت بود نصفع شب😂😂😂😂

دلتنگ چهره ای هستم که نمیدانم خاک باان چه کرده
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792