سلام بچه ها من کارشناسی ارشد مهندسی برق از یه دانشگاه درجه ۱ دارم ولی بیکارم دارم داغون میشم یه سال واسه ی آزمون وزارت کار زحمت کشیدم آزمون کتبی قبول شدم امروز نتایج مصاحبه اومد با اینکه نفر اول کتبی بودم تو مصاحبه رد شدم 😢 خیلی تلاش کرده بودم خیلی درس خوندم کلی نذر و نیاز کردم ولی تو مصاحبه رد شدم دیگه نمیخوام زنده باشم از روی شوهرم خجالت میکشم از کنایه ها و طعنه ها ی همه به خصوص خانواده ی خودم جگرم سوخته به خدا اگه بچم نبود میرفتم جلوی وزارت کار خودما آتیش میزدم
ما انسان بودیم، تا زمانی که، نژاد ارتباطمان را از هم گسست،مذهب جدایمان کرد،سیاست تقسیممان کرد،و ثروت طبقهبندیمان کرد.شاید روزی دوباره انسان شویم. پ.ن: تو جوش عاقبت ما مزن که در صف محشر/ کسی سوال اگر کرد می دهیم جوابی!
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
من شش ماه پیش رفتم یک مصاحبه کاری رد شدم ، از اون موقع از مصاحبه بدم میاد، شغلی میرم که مصاحبه نداشته باشه
یادداشت :👈آنها که موهای صاف دارند فر میزنند و آنها كه موی فر دارند مویشان را صاف میكنند ...عدهای آرزو دارند خارج بروند و آنها كه خارج هستند برای وطن دلشان لك زده و ترانهها میسُرايند...مجردها میخواهند ازدواج کنندمتأهلها میخواهند مجرد باشند!عدهای با قرص و دارو از بارداری جلوگيری میكنند و عدهای ديگر با قرص و دارو میخواهند باردار شوند!لاغرها آرزو ﺩﺍﺭﻧﺪ چاق بشوندو چاقها همواره حسرت لاغری را میكشندشاغلان از شغلشان مینالندبیکارها دنبال همان شغلندفقرا حسرت ثروتمندان را میخورندثروتمندان دغدغهی نداشتن صفا و خونگرمیِ فقرا دارند؛ افراد مشهور از چشم مردم قایم میشوند مردم عادی میخواهند مشهور شده و دیده شوند!سیاهپوستان دوست دارند سفیدپوست شوند و سفیدپوستان خود را برنزه میکنند ...و هیچکس نمیداند تنها فرمول خوشحالی این است: "قدر داشتههایت را بدان و از آنها لذت ببر" قانونهای ذهنی میگویند خوشبختی یعنی "رضایت"، شکرگزاری؛مهم نیست چه داشته باشی یا چقدر، مهم این است که از همانی که داری راضی و شکرگزار باشى ...آنوقت ”خوشبختی❤️ ...!
ما توی یه شهر کوچیک زندگی میکنیم خیلی فرصت شغلی نداره همشون فقط پارتی میشناسن حس میکنم ...
دور از جونت، والا شوهر من تو تهران بخاطر همین مصاحبه ها رد شد، شهر کوچیک که دیگه هیچی، برادر و خواهرزاده و برادرزاده خودشونو بیارن جا واسه من و شما نمیمونه دیگه. غصه نخور