داشت تلوزیون نگاه میکرد پسرم گفت مامان حالا که فردا تعطلیلم درسهامو بگو تا فردا بتونم بازی کنم ماهم رفتیم اتاق خواب تابهش درسشو بگم هی دادزد درو ببند منم گفتم فعلا داری تلوزیون میبینی
بلندشد بهم حمله کرد وبالگد زدتم
پسرم بغض کرد که اصلا خودم درسامو مینویسم