سلام خسته نباشید. من و همسرم با هم توافق کردیم که من چادری نباشم حتی من صدای ایشان ضبط کردم تو اتاق عقد که بعد زیر حرف هاشون نزنن چون این مسئله برام مهم بود که نپوشم و بعدش گذشت و گذشت الان بعد از یک مدت گیر دادن که من چرا نمیپوشم من هم به شدت از چادر متنفرم و اینکه خودشون مشکلی ندارند و کلا وقتی با دوستانشون که هستیم من بلوز شلوار با آستین ها و شبش هم خیلی خوش و خرم میاد خونمون ولی ما هر وقت با خانواده ایشان رفتیم مسافرت یا رفتم خونشون بعدش به من گیر حجاب داد همسرم و این خیلی اذیت میکنه باید چیکار کنم من به شدت از چادر متنفرم آخرین بارم که گفتم نمیپوشم به دعوا کشید یکی خوابوند تو صورتم
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
خدایاسرده این پایین ازاون بالا اگه میشه نگام کن یه کاری کن اگه میشه فقط گاهی خودت قلبمو ها کن خدایاسرده این دستام ازاون بالاخودت ببین میلرزه مگه حتی همه دنیا به این دوری به این سردی می ارزه😔
وقتی حجابتون در این حد بوده نباید با نرد مذهبی ازدواج میکردید چون اقایون اخلاقشون همینه همه جی بیشتر میگن باشه بعدش گیرها شروع میشه 😐😐😐حالام کاری که شده بهش بگو توافق کردی دیکه
خدایا متاسفم برای تمام لحظاتی که ناامید شدم و تو حاجتم را دیرتر براورده کردی تا کمی بیشتر در کنارت باشم و اکنون که بی قرار تر از هر لحظه صدایت میکنم تو زودتر اجابت دعایم را نزدیک کن تا از شادی غرق در شکر گزاری تو شوم...واسه حاجت رواییم 💖سه تا توحید 💖بخون لطفا...
یه بار ازش پرسیدی چرا باید سرت کنی؟ به خاطر غیرتش یا خانوادش؟
در دل هر سیبی دانه ها محدودند در دل هر دانه سیبها نامحدود ،روزگاریست عجیب دانه باشیم نه سیب طرف عینک نمیزد که نگن عینکیه جلوی پاشو ندید و خورد زمین از فردا بهش گفتن چلاق .... واسه ی خودتون زندگی کنین 🌱🌱🌱