2777
2789

دیروز داشتم با یه دختری حرف میزدم ۲۴ سالش بود...۲۰ سالگی ازدواج کرده بود..و شوهرش ۱۳ سال از خودش بزرگ تر بود...من چون اشنایی نزدیک باهاش دارم ..خودش و شوهرش رو دیدم...شوهرش ادم ارومیه کلا زیاد اهل حرف زدن و اینا نیس...ولی امروز تو یه جمع نشسته بودیم یه سره از همسرش بد گفت...همیشه خستست..حوصله نداره...فلان..بهمان...در حالی که این داشت ازدواج میکرد یه چمدون هم کل وسایلش نشد..شوهر خونه خرید...وسایل خرید...عروسی گرفت..هر مناسبتی بهترین خرج براش میکنه...دستاش دیگه جا نداره طلا بندازه!...چند بار واقعا با بچگی زندگیش تا مرز طلاق برد...و باز هم پسره عقلانی مدیریت کرد....مثلا رفته بودیم بیرون ..یه مشکلی برای حسابش پیش اومده بود...این یسره غر زد...یعنی مخ من یکی رسما سه فاز سوزوند ..ولی همسرش هیچی نگفت..سکوت کرد...فکر کرد و مشکل حل کرد..هر چی میشه سن پسره رو میکوبه تو سرش ....یجوری هم میگه .بعد همه بهش حق میدن...

دلم برای همسرش میسوزه واقعا چون دو طرف اشناییم پدرم همیشه میگه نیما سوخت!!

یعنی واقعا درسته این؟؟ کسی تاحالا با ۱۴ سال سن خوشبخت نشده؟ اینکه یکم درکش کنی..تو مکان های عمومی جنگولک بازی در نیاری اینقدر سخته؟؟؟؟

من مادرم و هر دم دردی ز من زاده می شود.....و این کودک که در جای جای من جان گرفته....و با بطن سرد من خو گرفته...هردم خون مرا می مکد...و استخوان بودن مرا می جود...ودر من زاده می شود....من مادرم و می دانم شکست ضمیر نور چه دردی دارد...و چکیدن میل غزل ار سرانگشتانم چه وزنی دارد...ولی حیف که افتاب مرده است...و اینه چه پوج ز انعکاسی دگر بارور است.....من در عمق پوچ لحظه ها مادرم...زمانی که سکوت از صدای اشک هایم می چکید...و بوسه های پوسیده از لبانم می گریخت...فقط لحظه ها می دانستند که نگاهم ویران خواهد شد...من مادرم و لالایی هایم رفته است...تو بگو چند وقت است مرده ام؟ چند وقت است کودکم در گور خفته است؟

میشه نظر بدین و بگین واقعا چه چیزی این دختر اینقدر محق میکنه؟؟

من مادرم و هر دم دردی ز من زاده می شود.....و این کودک که در جای جای من جان گرفته....و با بطن سرد من خو گرفته...هردم خون مرا می مکد...و استخوان بودن مرا می جود...ودر من زاده می شود....من مادرم و می دانم شکست ضمیر نور چه دردی دارد...و چکیدن میل غزل ار سرانگشتانم چه وزنی دارد...ولی حیف که افتاب مرده است...و اینه چه پوج ز انعکاسی دگر بارور است.....من در عمق پوچ لحظه ها مادرم...زمانی که سکوت از صدای اشک هایم می چکید...و بوسه های پوسیده از لبانم می گریخت...فقط لحظه ها می دانستند که نگاهم ویران خواهد شد...من مادرم و لالایی هایم رفته است...تو بگو چند وقت است مرده ام؟ چند وقت است کودکم در گور خفته است؟

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

کسی که میره زن اینقدر کوچیکتر میگیره، باید اینم بدونه تا بخواد زنش عاقل بشه، خیلی زمان میبره...دیگه زمان ما نیست که ۲۰ ساله ها عقل زن ۵۰ ساله را داشتن . 

با هر کسی به اندازه شعورش صحبت میکنم

من که از ازدواج با پسرای همسن و سال خودم متنفرم چون ۲۶ سال واسه یه پسر خیلی سن ‌کمیه که بخواد تشکیل خانواده بده

این خانمی که میگی خوشی زده زیر دلش بهونه دیگه ای نداره سن و سال رو بهونه کرده وگرنه همه عاشق شوهر سنگین و باوقارن

اینکه می گویند:راه باز است و جاده دراز...یعنی راه رفتن باز است...اما جاده ی جبران دراز…

افرین چه مرد صبوری ... ولی کاش یه دختری میگرفت که دوسه سال بیشتر از خودش کوچیک تر نباشه ... بعدشم قضاوت نکن خواهرم اخه الان غیبت چه نفعی داره ... اون اقا داره زندگیشو میکنه ول کن حوصله داری😒

میگم زشت نیست یه اقایی هزار و اندی ساله منتظره ۳۱۳ نفره؟😔😔😔 .... روزی میاید از سوی مهربانی ... بیاین همگی دعا کنیم تا زودتر بیاد ... الهم عجل لولیک الفرج ... 
وقتی عروس سن پایبن میگرن که پز بدن همین میشه. 

واقعا پز نبود....خانواده دختره‌‌‌...دختره رو معرفی کردن ...پسره هم دیدش ..گفت مظلومه ...من میشم همع کسش...این جملاتی که خودم شنیدم دقیقا.....بااینحال باز هم دختر رو دوس داره...

من مادرم و هر دم دردی ز من زاده می شود.....و این کودک که در جای جای من جان گرفته....و با بطن سرد من خو گرفته...هردم خون مرا می مکد...و استخوان بودن مرا می جود...ودر من زاده می شود....من مادرم و می دانم شکست ضمیر نور چه دردی دارد...و چکیدن میل غزل ار سرانگشتانم چه وزنی دارد...ولی حیف که افتاب مرده است...و اینه چه پوج ز انعکاسی دگر بارور است.....من در عمق پوچ لحظه ها مادرم...زمانی که سکوت از صدای اشک هایم می چکید...و بوسه های پوسیده از لبانم می گریخت...فقط لحظه ها می دانستند که نگاهم ویران خواهد شد...من مادرم و لالایی هایم رفته است...تو بگو چند وقت است مرده ام؟ چند وقت است کودکم در گور خفته است؟

به نظر من سنش چون کمه و بی تجربه ست.شایدم یمقدار پرناز بار اومده.این مسئله ها بتعث میشن بدرفتاریاش زیاد باشه.بعدا پشیمون میشه.مردش پر حوصله ست.ولی یه جایی پیمانه ی اونم که پر بشه و سرریز بکنه مجبور میشه خودشو کنترل کنه.تونستی دوستانه و خواهرانه با مثال از زندگی خودت یکم مجابش کن که کنترل رفتاری داشته باشه و احترام همسرشو خیلی نگه داره...و فلان...دیگه خودت واردی ...

💚||•بیا و ایوان دلم را چراغانی کن•||💚
افرین چه مرد صبوری ... ولی کاش یه دختری میگرفت که دوسه سال بیشتر از خودش کوچیک تر نباشه ... بعدشم قض ...

شما که نمیشناسینش...پس غیبت نمیشه...از رفتارای دخخره اعصابم خورد بود

من مادرم و هر دم دردی ز من زاده می شود.....و این کودک که در جای جای من جان گرفته....و با بطن سرد من خو گرفته...هردم خون مرا می مکد...و استخوان بودن مرا می جود...ودر من زاده می شود....من مادرم و می دانم شکست ضمیر نور چه دردی دارد...و چکیدن میل غزل ار سرانگشتانم چه وزنی دارد...ولی حیف که افتاب مرده است...و اینه چه پوج ز انعکاسی دگر بارور است.....من در عمق پوچ لحظه ها مادرم...زمانی که سکوت از صدای اشک هایم می چکید...و بوسه های پوسیده از لبانم می گریخت...فقط لحظه ها می دانستند که نگاهم ویران خواهد شد...من مادرم و لالایی هایم رفته است...تو بگو چند وقت است مرده ام؟ چند وقت است کودکم در گور خفته است؟
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792