یه بار بود ما خونمو گذاشته بودیم برا فروش همش مشتری میومد منم حوصله نداشتم برم لباس عوض کنم تا اینا بیان و برن می رفتم حموم ابو باز میکردم که یعنی من حموم پاهام تا رون بود اب بازی میکردم یه بار چند تا اقا اومده بودن داداشم اشتباهی درو باز کرد ... من داشتم از خجالت اب میشد و اون اقا ها منم همچنان قبلش داشتم مثل منگلا اب بازی میکردم متوجه اینا نشدم پام زیر اب بود😑 داداشم بیچاره اب شد درو بست😂
شما هم بگید😁
لخت بودي!؟😐
😐مگه بچه ای اب بازی میکنی،قشنگ وایمیستادی یه گوشه تا برن
هارلی🤔
😂😂😂😂😂😂😂😂
این خاطره هارلی نبود؟😶
ما اصولا تو حموم خودمونو میشوریم خاطره سازی نمیکنیم
این که خاطره هارلی جون بود
تو هارلی کوییینی دقیقا اونم این خاطره رو گفت
خاطراتم کپی میکنید
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
35 ثانیه پیش
35 ثانیه پیش
36 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
