تقاص کاربدی ک درحقتون کردنو دیدک خداگرفته؟

لباس گرون و شیک میپوشن و الکی کلاس میذارن ولی من میدونم که از تو پوچن و داغون چه روزگاری دارن 

چطور مگه عزیزم؟ 

همیشه گفتن. خدااا اگه دور گیره سخت گیره. جای که ظلمت کردن نتونستی از حقت دفاع کنی بسپار به خدا. 

کارهایی که پدرشوهرم یا دختر مارمولکش 

از عقد تا بعد عروسی سرم اوردن 

فراتررررر از بالای چشم بود 

فقط یه نمونش مادرشوهرم تو عروسیم فیلم غش بازی کرد چون از همه چی زدم ولی اتلیه رو نتونستن ازم بگیرن 

یا پدرشوهرم تو چشمام نگاه کرد و دستمال زفاف خواست بی حیا..گفت چند نفر میبرم در خونه بابات

و من مجبور شدم انجام بدم 

ولی بدجور در شگفتم پس کو تقاص شون 

اینا نمونه بود فقط

چقدر منتظر بودم اون دختر مارمولکش که عقد زهرم کرد جواب بگیره اما نه تو عقدش نه تو عروسیش ندیدم

حداقل فکر کردم زفاف جواب بگیرن 

من غصه میخورم ولی هیچ وقتتتتتت به خدا نمیگم واگذارش کردم به خودت ...چون میدونم از حق بنده نمیگذره.اون ادم ذاتش خرابه یا ممکنه ناخاسته دل شکونده باشه ...من که درد کشیدم و سختم بوده دوس ندارم دردی که به من داده برای عزیزاش اتفاق بیفته...چیزی عوض نمیشه....

ولی خاهر شوهرم بشددددت کسی اذیتش کنه در جا بلند میگه خدایا سپردمش بخودت ..چند وقت پیش خاهرشوهرم یه پولی از برادرشوهرش میخاست (یعنی قبلا قرص داده بود به برادر شوهره .حالا پس میخاستش.برادر شوهره داشت ولی میگفت نمیدم ...رفت برا خودش ۲۰۶ خرید برادر شوهره)خاهر شوهرم وقتی دید خیلیییی عصباین شد .تا برادر شوهرش رفت .بلند گفت خدایا پولی که از من پیششه و خودم محتاجشم و ۷ ساله دستشه نمیدش .به اندازه ی همون پول بهش صرر بزن که من راضی نیستم....حرف عصری بود .شب برادرشوهرش زنگ زد گفت میتونی به داداش بگی بیاد دنبالم .ماشینو تو جاده چپ کردم .کامل جمع شده...فک کن ماشین مچاله پسره سالم در اومد

از اول ازدواج مادر شوهرم یه بامبولی در آورد که شوهر من و شوهر خواهرم ( پسرخاله میشن از طرفی) از هم قهر شدن و من تنهایی میرفتم خونه خواهرم

الان دقیقا از عید شوهرم سایه شوهر خواهر خودش رو با تیر میزنه 

زیادی شوهر و خواهر شد نمیدونم فهمیدید یا نه😆

برادر شوهرم موقعی که فهمید بچم دختره به جای تبریک گفتن بهمون گفت پوستتون کندس بعد که میخواست به دنیا بیاد و ما میخواستیم براش قربونی کنیم  بهمون گفت لازم نیست اخه دختر مثل گربه می مونه هفت تا جون داره من خیلی تو حاملگی اشک ریختم واسه حرفاش ولی عکس العمل نشون نمی دادم اخه نقطه ضعف می گرفت ولی واگذار کردم به خدا 

خدا هم لطف در حقم تموم کرد چون دو تا پسر بهش داد خدایی اولی که خیلی خوشگل دومی هم تو دل مامانشه😂

چرا پس خدا حق من نگرفت 

برا خواهرش شارز میخرید قبض من میگفت بابات بده 

چقدر جنس برا ننه اش برد 

چقدر پول مون باباش مفت مفت خورد 

پس کو تقاص

کاش منم میدیدم و اروم میشدم

یه روز سرم دردمیکرد خوابم برد دخترم درخونه رو باز میکنه میره تو پارکینگ پسرمم که1سال ونیمش بود دنبالش میره یعدهمسایه عوضیم ازپله هابچه رو هل میده پایین  کلی پله هست دخترمم دیده بودش وقتی رفتم دیدم خداروشکر یه زخمم بچم برنداشته بعد دخترم قضیه رو گفت ...گفتم خدایا با چشم ندیدم کارشو ولی واقعا اگه انقد پسته که بچه کوچولوروهل داده خودت جوابشو بده فرداشبش بچش تصادف کرد پاش شکست😑

اخه واقعا باید ببینی در جایگاه حق نشستی یا داری یه طرفه به قاضی میری این مثل دعای بارش باران هست یک‌ کشاورز دعا میکنه بباره یکی دعا میکنه نباره مصلحت هرچی باشه همون میشه 

من دیدم وقتی ول کنی قضیه رو خدا جواب میده

اما خدا به بعضی هام که هی ظلم میکنن مهلت میده و ما میبینیم طرف با همه اذیتاش هنوز سرجاشه

زن دایی من منو خیلی اذیت کرد الکی سر یه بحث خانوادگی رفت دادگاه شکایت کرد کلی آدمم اومدن منصرفش کنند اصرار داشت حتی اومد تو دادگاه پیش قاضی قسم دروغ خورد با این ترفندا تونست یه مبلغ ناچیز یک میلیون تومان پول بگیره ولی حالا بعد چندسال دخترش دوست شده با  یه پسره ناتو ومعتاد هربلایی بخواد سرشون میاره ذله اشون کرده ، همون کاری که با خلق خدا کردن ولی من اصلا نه خوشحال شدم نه ناراحت واقعا هیچ حسی نداشتم تازه دلمم سوخت 

این کجاش جواب ؟؟

منظورت این برعکس شد؟؟

وااای عزیزم خیلی سخته میدونم...منم برادر شوهرم بهم گفت ما زن میگیریم برا مادرمون ولی وقتی خودش زن گرفت نذاشت مادرش بگه بالاچشم زنت ابروئه..تازه نمیذاره مادرش نزدیک زنش بیاد اما داره بامن زندگی میکنه

یا یه مورددیگ عروسی دخترخاهرشوهرم بود شوهرم به جای اینکه بیاددنبال من از ارایشگاه،اول رفته بود داداش وزن داداشش وبرسونه تالار منم سه ساعت منتظر زنگ زدم فهمیدم خیلییی ناراحت شدم توراه تصادف کردن منم آژانس گرفتم رفتم تالار،شوهرم وداداششم نیم ساعت آخررسیدن