شوهرم سه ماهی میشه رفته شهردور سرکار اوایل نمیزاشتمش بره بهم قول داد که بره ۲یا۳ماهی باشه منم ببره یعنی خونمون ببریم اونم کارشواینجا ول کردورفت شهر غربت بخاطرحقوقش خوبه اوایل میگفت خونه میگیرم اجاره میبرمت ولی الآن میگع نه نمیبرمت اونجا وسایل خونه واجاره خونه گرونه کارشم ول نمیکنه میگه بیکار میشم میگه ماهی یه بارمیام۵روز هستم دیگه حالا من چیکار کنم خیلی سختمه بابچه کوچیک تنها بلأخره من ازهرلحاض بهش احتیاج دارم ازمحبت گرفته تا هرچی دیگه۰راه حلی دارید بگید بخدا دارم دیوونه میشم شب وروز بدون شوهردرسته خونه بابامم ولی زن وشوهر یه چی دیگه ان واسه هم
واااي ميفهمم خيلي سخته حالا قابل اعتماد هست شوهرت ؟
الهي😕😔
خب همسرتون هم داره زحمت ميكشه، متاسفانه شرايط اقتصادي خيلي بد شده و اگه از اون كار بيرون بياد، ممكنه نتونه كار مناسب پيدا كنه
شوهدمنم همینجور بود بالاخره منواورد پیش خودش😍
سخته بگو یجای کوچیک بگیر خونه بابام معذبم.یادت باشه خرجیم زیاد ازش بگیری.اشتباه کردی ازاول گذاشتی بره
خیلی جدی باهاش حرف بزن بگو یا منو میبری یا تو هم جایی نمیری
نرو خونه پدرت بمون. برو سر بزن برگرد خونه خودت به شوهرت بگو خونه خودم میخوام باشم. اینجوری شاید مجبور بشه از نگرانی هم شده شما رو ببره پیش خودش
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
6 ثانیه پیش
6 ثانیه پیش
6 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
