یه چیزی بگم ما 3 سال خونمون رو که طبقه ی 4 هست و آسانسور هم نداره گذاشته بودیم برای فروش چون مجتمع هست و قدیمی ساخته نه فروش میرفت نه رهن میرفت آدرس یه فالگیر رو خیلی اتفاقی گیر آوردم که موکل داشت رفتم پیشش خدا شاهده من کلامی نگفتم فقط گفتم فال قهوه میخوام و تو دلم نیت برای فروش خونه و کار شوهرم کردم چون شوهرم میخواد مغازه بزنه ولی من مخالفت میکنم ولی به روش نمیارم تا فنجون رو دید گفت نیت برای فروش خونه کردین مهر ماه خونت فروش میره فلان قدر تو حساب خودت هست ولی تا مهر کم میشه 25 دی ماه یه خونه ی 100 متری معامله میکنی شوهرت هم میخواد مغازه بزنه ولی تو مخالفی آخر اسفند ماه بزنه و مغازه رو رهن کنه گفت چون خودت قبلا مغازه داشتی و خوب کار نکرده راضی نیستی و کاملا درست بود وخیلی چیزهای دیگه که واقعا راست بود الانم خونمون فروش رفته و فقط قسط آخرش مونده که خریدار 17 مهر باید بده واقعا تو حسابمون همون قدر پول هست که گفته بود