خانما شماهم بعددنیااومدن بچتون همه زندگیتون شدبچه یافقط من اینطوریم اصلاحال وحوصله رسیدن ب خودم روندارم حتا ارایشگا میرم دوبار تواینه ب خودم نگانمیکنم همش فکرم پیش بچمه الان تازه۷ماهش شده.احساس میکنم خیلی ازهمسرم دورم واقعازمان کمی روباهم هستیم هرچندنهایت تلاشم رومیکنم باهم وقت بگذرونیم اماخانواده همسرم نمیزارن ی شب خودمون باشیم همش انتظاردارن یامااونجاباشیم یااونا خونه ما خستم خیلی
چرا خانواده شوهرتو مقصر میکنی کوتاهی از خودته ننداز گردن کسی 😑
من هنوز منتظرم ببینم نینی بیاد واقعا اینطوری میشه؟یعنی وقت نمیکنی باشوهرت باشی؟
چرا ولی مثلاقبلا پرانرژی تربودم گاهی تادم صبح فیلم نگامیکردیم اماالان هم بخاطر سیردهی هم اینکه فرداش پرانرژی ترباشم هم اینکه ب نسبت قبل رفت وامد بااطرافیان بیشتره بیشتر نگران حسسم ک همسرم همین حس روداره یانه چون واقعا گاهی انرژی برام نمیمونه مدام نگران بچمم .
نمیدونم والا ولی بالاخره نمیشه دیگه مثه قبل همه ی وقتو برای همدیگه بزارین الان دیگه سه نفر شدین و اونم که فعلا بچست و مراقبت بیشتری احتیاج داره ب نظرم با شوهرت صحبت کن بگو من همچین حسی دارم اینجوری آروم میشی
همسرم خیلی تحت فشاره متاسفانه شرایط اقتصادی بازار به اندازه کافی بهش فشاراورده واقعا دلم نمیاد نارحتش کنم میدونم تاجایی ک توان داره میخواد من متوجه نشم ونارحت نشم اماخیلی خستم خیلی بیشترازین نارحتم ک نمیتونم مثل قبل راحت بیادحرف دلش روبزنه همش میگه توبه اینافکرنکن توشیر میدی به اندازه کافی ذهنت مشغول هست مامانش بهش گفته زنت غصه بخوره شیرش کم میشه هرچی هم میگم اینطورنیست میگه مامان باتجربست شایدواقعا غصه ونارحتی روشیرت تاثیربزاره اخه بچم تحت هیچ شرایطی شیشه نگرفت کلااوق میزنه حتادندان گیر پستونک
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 ثانیه پیش
2 ثانیه پیش
2 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
