من دارم جدا میشم یعنی چاره ای جز این نمونده بود برام شوهرم چند وقت یکبار منو در خونه بابام پیادم میکنه میگه برو خونه بابات هر دفعم خودم با سر شکستگی برگشتم ولی این دفعه رفتم مهرمو اجرا گذاشتم .اخه بحث یه سال دوسال زندگی نیست ده سال زندگی با دو تا دختر کوچیکه ..دیگه نتونستم این همه تحقیرو تحمل کنم .ولی نمیدونم چرا عذاب وجدان دارم هر زنو شوهری میبینم حسودیم میشه جلو فامیلم خجالت میکشم ....میخواستم بپرسم طلاق سخته خیلی ؟ من که هنوز جدا نشده دارم میمیرم از اضطراب