من مادر شوهرم دوماه کمکم بچه هارو نگه داشت خداییش خیلی کمکم کرد ولی ب همون اندازه هم تیکه میپروند و ازار روحیم میداد ولی کمکمم کرد....وقتی برگشت شهرشون تا ۳ ماه همش زنگ میزد ک این کار بکن اونکار بکن با اینکه خودم بلد بودم تا اینکه ی روزک بچه هام خواب بودن گفت عکس بده ازشون منم بیدارشون کردم ب حالت خواب الود ی عکس براش گرفتم فرستادم ...بعد رفته بود پیش پدر شوهرم گفته بود وااای دخترام بی حالن مریضن شلختن پدر شوهرم زنگ زد ب مامانم داشت صحبت میکرد تو حرفاش گفت 😑😑منم بش اس دادم گفتم هر کسی خودش مصلحت بچشو بهتر میخواد ...هیشکیم ب اندازه مادر خود بچه دلسوزش نیست ...عکسو هم فرستادم برا شوهرمو دخترش بشون گفتم اینجا ب نظرتون بچه ها من شلختن یا بی حالن؟؟خواب الودن عکس خواستم بگیرم براش ...اونام تایید کردن ...کلا باهاش بحث گردم گفتم من بچه خودمه شمام دوماه کمکم کردی درست ولی دلیل نمیشه برین دروغ بگین اگا میخواین بیاین نوه هاتون ببینین نیاز ب دلیل ندارین ولی دروغ نگین دیگه از اون روز اصلا اصلا دخالت نکرد تو طرز برخوردم با بچم ...حالا قایمکیشو نمیدونم ولی جلو روم اینکارونکرد