2777
2789
عنوان

خونه مادر شوهر

| مشاهده متن کامل بحث + 807 بازدید | 82 پست
صد بار اینو گفتم....ولی ای کاش مامان بابای خودم پشتم بودن

ول کن بابا این حرفا رو سماجت رو ببینین هیچ کاری نمی تونن بکنن فقط به هیچ وجه راضی نشو پس فردا امار رابطه و حموم رفتن رو خواهرشوهرات و جاری دارن یه حرف خصوصی نداری یه دعوا با شوهرت بکنی همه خبردار میشن حالا این مشکل کوچیک بود ببین چیا انتظارت رو میکشن

گفتند که او عاشق گیسوی کمند است موهای من از عصر همون روز بلند است
ببخشیدا خیلی بیخود گفته😐 مگه بچه زاییده مراقبش یاشه؟ 😐 بابا پسرشم زندگی داره نمیشه که دائم بچشبه ب ...

منکه دیگه احساس و عشق به زندگیم کور شده...با سن کم باید برم بشور بساب اون همه عیال

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

ول کن بابا این حرفا رو سماجت رو ببینین هیچ کاری نمی تونن بکنن فقط به هیچ وجه راضی نشو پس فردا امار ر ...

جاریم خونششهر دیگه اس یه مدت اومدن اینجا حاضر نشده بره با اونا زندگی کنه...بعد من به شوهرم میگم میگه اونموقع من اونجا بودم...برادر شوهرم راه به راه برمیگرده میگه اینجا خونه توعه ما اینجا مهمونیم

صد بار نه گفتم ولی هیچی به هیچی😔

قاطع وایسا دختر. مگه کسی میتونه مجبورت کنه. به هیچ وجه نرو. حرف بزن با نامزدت، قلقشو پیدا کن. بگو خب ماملن هفته ای دو شب بیاد خونمون بخوابه

بقه هفته رو هم بین باقی بچه هاش بچرخه

بگو خودمونم حریم خصوصی میخوایم ببین چه خوبه تنها باشسم راحتیم شوخی میکنیم میخندیم دهن هم لقمه میذاریم لباس راحتی میپوشیم

روح من دیوانه ی پرواز بود... (فریدون مشیری) 
زیاد...ولی همه سر خونه زندگی خودشونن

اینکه زیادن خوبه. باید با شوهرت حرف بزنی این فکرو بندازی تو سرش که فقط شوهرت نبست که در قبال مادرش مسئوله

تمام بچه ها باید, کمک کنن مامان بقیشونم هست

بگو چرخشی بین بچه ها باشه

خونشو بفروشه

یه هفته پیش یکی

یه هفته پیش بعدی

یا یه شب پیش یکی یه شب پیش اونیکی

اینجوری هم تو راحت شدی هم اون تنها نیست

روح من دیوانه ی پرواز بود... (فریدون مشیری) 
سعیمو میکنم..دستت درد نکنه رفیق❤

میزنم سیاه و کبودت میکنما دیشب تاحالا توفکر توام..سعی میکنم چیه مسخره بازی درنیاری حس فداکاریت گل بکنه بعد گند بزنی ب همه عمروجونیت

مرگ ها دو دسته اند :      مردی که " قدم " میزند....                                          زنی که " حرف " نمیزند....‌
قربونت برم مهربون❤خودت با مادر شوهرت زندگی کردی؟

فدات...ن عزیزم من دوسال اول کنار خانواده خودم زندگی کردیم بخاطر درسم و شوهرم با پدرم کار میکرد واقعا خیلییییی بد بود خیلی حرف و حدیث پیش اومد...

بعدش ک  درسم تموم شد برگشتیم شهر همسرم..

شوهرم و برادراش همه تو ی ساختمون هرکی ی واحد داره و مادرشوهرم و زن بابلش و مادربزرگ شوهرمم تو ی واحد باهمن...من حتی تو اون ساختمونم نرفتم خونمونو کرایه دادیم و خودمونم خونه رهن کردیم دلیلشم این بود ک اون دوسال زندگی بهم نشون داد دوری و دوستی...

مرگ ها دو دسته اند :      مردی که " قدم " میزند....                                          زنی که " حرف " نمیزند....‌
فدات...ن عزیزم من دوسال اول کنار خانواده خودم زندگی کردیم بخاطر درسم و شوهرم با پدرم کار میکرد واقعا ...

منکه بهش میگم نمیتونم اصلن اذیت میشم و اینا...میگه مردم چی میگن..مامانمو چیکار کنم بزارم بمیره..اما من واقعا خفه میشم تو یه اتاق..عادت کردم به جای دلباز..یه اتاق که دو تا فرش ۱۲ متری میخوره بعد تازه باید جهیزیه مم بچینم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792