من که کل خانوادم فهمیدن...کاشکی یه جوری بود حداقل آبروم نرفته بود اما واقعا دیگ هیچی از زندگیم نمونده فقط ۲۲ سالمه نمیدونم چرا انقدر زود ازدواج کردم میگن از هول حلیم افتادم تو دیگ .خواهرش و مادرش طبقه پایینمونن یه پاسیو بزرگ وحشتناک هم تو ساختمونه ما تا دعوا میکردبم همه میفهمیدن میومدن بالا...مثل فیلم ترسناک..
چند وقته باهاش حرف نمیزنم دنبال اینم یجوری بتونم طلاق بگیرم ولی پول ندارم...