2777
2789

خواب بودیم یهو دختر ۸ ساله م از خواب پرید فقط داد میزد دختر کوچیکم هم همین طور خودمم هم دیدم اینا داد میزنن بی اختیار منم داد زدم اصلا خیلی ترسیده بودیم

دختر بزرگم که فقط میلرزید 

آب قند و آب طلا دادیم خورد

ایه الکرسی خوندیم 

فقط گریه میکرد که من نمیخوابم 

باهاش حرف زدیم تا بالاخره خوابید 

الان خودم از فکرش خوابم نمیبره

کسی تجربه ای داره کمکم کنه


تمام افکار خود را روی کاری که دارید انجام می دهید متمرکز کنید، پرتوهای خورشید تا متمرکز نشوند نمی سوزانند

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

وا خودت برا چی داد زدی،اونا بچه ان ااااااا

بی اختیار بود خیلی لحظه ی بدی بود

تمام افکار خود را روی کاری که دارید انجام می دهید متمرکز کنید، پرتوهای خورشید تا متمرکز نشوند نمی سوزانند
قرآن یذره نمک ونون بذاربالا سربچه هات وخودت بعدم آروم بگیر بخواب

قرآن گذاشتیم

مرسی 

تمام افکار خود را روی کاری که دارید انجام می دهید متمرکز کنید، پرتوهای خورشید تا متمرکز نشوند نمی سوزانند
منم نمیدونم ولی مادربزرگم خدابیامرز همیشه میگفت هروقت ترسیدی شب بود اینارو بذاربالاسرت آروم بگیربخوا ...

آخه منم بچه بودم گربه سیاه پرید روم ترسیدم زبونم قفل شد باسیل زدن محکم توصورتم تابرگشتم ولی شبش مادربزرگم به مامانم گفت که اینجوری کن ترسش بریزه وجالبه ریختش هم ترسم

به جهنم....والا دلت خوشه تواما خواهر....😂😂😂😂😂
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792