گفت اگه میحوای بری جلوتو نمیگیرم.من نرفتم اما این حرفش رو مخمه ازدیشب.به نظرتون برم خونه بابام؟اگه برم دیگه برنمیگردم داداشمم نمیزاره ک بخوام برگردم...ینی دعوای بدی میشه.ترسیدم ک نرفتم.اما با این حال نمیتونم تحمل کنم منو نخواد و بمونم.غرورم اجازه نمیده.ازدیشب حس میکنم خیلی خوردشدم ک نرفتم.ظهرم غذادرست کردم و گفتم بیابخور اومدنشست بخوره بعد گفتم خب بیا جلوتربشین ک نریزه رو فرش.گفت نمیحوام.منم پاشدم اومدم تواتاق و درو بستم.الان واقعا گیجم نمیدونم چیکارکنم.میشه راهنماییم کنین؟برم ینی؟