اگ براتون اتفاق بیوفته..

همین چند روز پیش کات کردم     چون عاشق واقعی بودم بدشو هیچوقت نمیخوام ،هر چند برای کات خیلی مسخره ام کرد و براش مهم نبودم

علت اینکه بعد از خواستگاری منو نخواست:  به حرف مادرش گوش داد گفت اختلاف فرهنگی وطبقاتی عجیبی داریم .ت

قاص شو نمیخوام ببینه، در عوض دعای خیر واسش کردم

خیلی ممنون دوستم 

ببخشیم برای رضای خدا

  مییییییییفهمممت

داغ دلم تازه شد واسه ی خودم و خودت خیییلی ناراحت شدم

  غصه نخور عزیزم بهترررررش گیرمون میاد

والا من متولد 71 ام شما خیلی هنوز وقت داری من خب هول ازدواجم داشت و البته واقعا عاشقش بودم 

نشد که بشه

بر خدا توکل میکنیم چاره چیه

میخواستم بگم زیاد دل نبندین به بار های هوا که بهش میگن قول 

دیدم دله دیگه لامصب هرچقدر سفت و سخت بگیریش یهو سر میخوره و وابسته میشه 

حالا جالب ما عکسش رو داریم داداشم یه دختر رو میخواد خانوادمون هم همچین راضی نیستن ولی اصرار کنه راضی میشن ولی مشکل اینه من فهمیدم با دختره صحبت کردم دیدم بله اینجور که صحبت می‌کنه داداش مارو تو آب نمک نگه داشته بهتر آمد بره نشد همین داداش منو بگیره حالا داداشم خونه ماشین داره ارشد معماری داره برای خودش دفتر داره و تازه جدی پی کار رو نمیگیره ازدواج کنه فعال تر میشه بزرگترین خلافشم یواشکی با شوهرم قلیون کشیدنه ولی فعلا دختره داره دور خودش میچرخوندش رو هوا 

شما میگین بخاطر پسره خواستگار خوبتون رو رد کردین حالا ما برعکس اصرار مامانم رفتیم یجا خواستگاری اینم به دختره گفته راستش من الان موقعیت ازدواج ندارن شرمنده به اصرار مادرم اومدم باز دختره آبرو داری کرد جار نزد اینو ولی به مادر رسوند که ما مگه بازیچه شماییم این بازیها رو راه بندازین بنده خدا حقم داشت