پدر شوهرم اینا شهرستان خونه ساختن به بهانه آبیاری باغ و... تند و تند میرم. هفته پیش به شوهرم پشت هم زنگ زده بیاید اینجا. منم تازه پریودیم شروع شده بود خیلی سختم بود به شوهرم گفتم خواهش میکنم این هفته نریم. ولی شوهرم حرف و خواسته باباشو ترجیح داد و رفتیم دو روز موندیم و برگشتیم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.