دخترم دایی م دوست صمیمی دبیرستان ودانشگام بوده جونممون ب همبسته بود حالا ازدواج کرده با پسر خاله ش چند سالی سرد شده بدون هیچرفتار بدی کاز من ببینه حالا داییم. دیدم میگه ک فرناز گفته نمیخوام با فامیل بابا م ارتباط داشته باشم خوشبختی م توچشم بیاد !!!!!!بنظرتون چیکار کنم باهاش تماس بگیرم حرفای دلم بزنمیا ب گذر زمان بسپارم