چن ماه پیش تو دانشگاه یه پسری ازمن خوشش اومد و سریع مادرشو فرستاد دانشگاه واسه خوستگاری کردن از من منم جوابی ندادم و گفتم بهتره با خانوادم صحبت کنین. وقتی اومدن خونمون گفتن بهتره یمدت این دونفرباهم اشناشن و بعدش اگه به تفاهم رسیدن عقد کنن
ماچن باری بیرون رفتیم و ی بار که توماشین تنها بودم گوشیش زنگ خورد از رو کنجکاوی نگا کردم دیدم اسم یه دختر زده جواب ندادم رفتم تومخاطبینش دیدم کلییییی شماره دختر داره منم تعجب کردم گفتم مگه این نمیگف اصلا اهل دختربازی اینانیست پس چطور شده کلی شماره تو گوشیشه. بهش گفتم چرا اینهمه شماره دختر داری الکی بهم گف این شماره ها واسه دوستشه که وقتی تلگرامو توگوشیش نصب کرده مخاطبین دوستش اومده واسه این!!!!!!!!!!!!!یجوری این کارشو توجیه کرد و منه ساده باور کردم.
سری بعدش دیدم یه پیج داره تو اینستاش که کلا با ج.نده ها چت کرده و قرار گذاشته همونو نشونش دادم گف اینا مربوط به کارمه بعد اون شک کردم و دیگه باهاش حرف نزدم چن روز بعد دوستشو بعنوان شاهد اورد که اینا مربوط به اطلاعاته و کارشونه
اخرشم فهمیدم دوستش بااینکه متاهله اونم این کاره بوده و با خانمای دیگه رابطه داشته
دیگه بیخیالش شدم مادرشو چن بارفرستاد که بگه اشتباه کرده و دیگه اینکارو نمیکنه چن بار بخاطر من خواسه خودکشی کنه ولی کلا ردش کردم
حالا الان من ی خواستگاری دارم که خیلی موقعیتش خوبه و میترسم اگه من نامزد کنم اون پسره بیاد و از من بد بگه مجبورم این خواستگارمو رد کنم بنظرتون چه کنم