بچه ها من مادرشوهر خالم مرده
بد اینک مادرشوهرم نیومد ختم
(نگید ک چرا باید میومد ما رسممون هست که میریم چون همشهری هم هستیم) و اینک خالم حکم مادرم داره سنش خیلی بالاست مادرمو بزرگ کرده مامان بزرگم موقع زایمان مادرم فوت کرده
و اینک خالم و مامانم توقع داشتن بیاد
هممون فامیل هستیم و همشهری اگ مادرشوهرم غریبه بود کسی توقع نداشت
حالا این کنار من اینو ب شوهرم گفتم شوهرم ب هیجاش نیست ینی اول ک گفت این بحثی نیست ک ب من میگی من فقط گفتم با زبون بی زبونی بگو چهلم یا ختم انعام خونه خالم بیاد لاقل
ک دو سه بار گفتم
و این دو سه بارم شوهرم ب هیجاشششش نیست ینی اصلا گوش نمیده انگار من ادم نیستم
من واقعا دارم عصبی میشم خیلی میخام سر ی مرده دعوا راه ننذازم باهاش اما اینک منو ادم حساب نمیکنه ب کتفش هم نمیگیره عصبیم کرده
چیکار کنم ؟ بیشتر سر اینک شوهرم اهمیت نمیده ب حرفم عصبی ام نه اینک چرا نیومده فلان برام مهم نیست