ميدونى من وقتى غمم زياده اصلا نميتونم گريه كنم مشكلم همينه😞
پارسال يه اتفاق بد افتاد ك مامانم دوراز جون تا پاى مرگ رفت بيمارستان بود همه زار زدن اشك ريختن اما من فقط نگاشون ميكردم حتى حرف نميزدم غذا نميخوردم خواب نميرفتم شب خواهرم بيدار شد بچه شير بده ديد من نشستم زل زدم بهشون انچنان زد تو گوشم ك از صداش بچه از خواب پريد گفت گريه كن توروقران گريه كن زدمت ك گريه كنى حرف بزن زدمت ك فحشم بدى اين سكوت منو ميترسونه ميترسم بخوابى ديگه بيدار نشى ميترسم سكته كنى گريه كن خالى شى اما من نتونستم😞
الانم نميتونم بخدا غمام يه درياس تجربه گرفتم هر چى غمام بزرگتر باشه احساس من كمتر ميشه يعنى احتمال گريه كردن ب صفر ميرسه واسم